يارا به تو نصيحت كه قدر عشق بداني
گر نكته دان عشقي اين دفترم بخواني
عاشق اگرشدی تو از دل به سوي يارت
آسان شود كه در وصل حق است راه گشايت
در وصل از تو خواهم از ميكده گذر كن
چون مي نبود در آن بر ساقيش نظر كن
در چشم دلفريبش يا كه به پيچ زلفش
باشد نشاني از حق كه او آفريدش
مي نيزكه خودش است عامل براي مستي
مست از نگاه او است مست خداي هستي
در عشق خاكي خود پايبند باش و يكرنگ
تا اين شكوه عشقش بيني در اين دل تنگ
دائم به خودنگويي كين عشق جنس خاك است
چون عشق خاكي تو آغاز عشق پاك است
عشقت به سينه و دل پنهان مدار اي دوست
چون عشق همچو آتش در مجمر دل توست
اين را بدان كه عاشق رسوا دراين جهان است
رسوايی در ره عشق بد عهدی زمان است
اي دل زعاشقی تو رسوای عالمم كن
يارب بگير تن را بيرون زآدمم كن.

نظرات شما عزیزان: