چه کهکشان زیباییست راه نگاه تو / چه زیباست این دنیای عاشقانه ی تو
اینبار هم تو گفتی دوستم داری و دو تا به نفع تو / دلم دیوانه شده از دست محبتهای تو
چه خوشبختم از اینکه تو را دارم . . .
گفتی سحر شده و هنوز به عشقت بیدارم / گفتم از سر شب تا حالا از دلتنگی ات بیمارم
بگو از آن حرفهای عاشقانه ات تا بگویم که آرامم / تا بگویم به هوای بودنت است خوشحالم
دیروز گذشت و پیش خود گفتم فردا در راه است ، فردا آمد و دیدم هنوز دلم چشم به راه است ، مدتی گذشت و هنوز هم در حسرت دیروزم ، چه فایده دارد وقتی روز به روز از غم عشقت میسوزم ؟
هر چه به گذشته بازگردم چیزی را به یاد نمی آورم ، هر چه به روزهای با تو بودن فکر کنم همه را مثل خاطره در دلم نگه میدارم ، تا خاطره های با تو بودن شود سر برگ روزهای زندگی ام تا همیشه به نام تو بنویسم شعر زندگی را . . .
من از دنیا گذشتم به خاطر تو ، تو از دنیای خودت گذشتی به خاطر من ، ما هر دو از همه چیز گذشتیم تا رسیدیم به هم ، و میگذریم تا برسیم به قله عشق با هم . . .
با هم در کنار هم ، مثل همیشه ، همیشه عاشق هم !
هر چه با احساس باشم به احساس تو نمیرسم ، هر چه این دست و آن دست کنم به پای تو نمیرسم . . .
کاش این فصلهای با تو بودن هیچگاه نمیگذشت ، کاش هیچ برگ سبزی بر زمین نمینشست ، کاش همیشه روزگارمان مثل این روزها بود ، کاش پرنده عشقمان همیشه در حال پرواز بود، نه قفسی بود تا اسیر شود آن پرنده ، نه سرنوشت تلخی بود تا رو کند برگ برنده . . .
مگر میشود بی نفس زندگی کرد ، ای که تو هستی نفس در سینه ام !
مگر میشود بی عشق زندگی کرد، ای که تو هستی تمام زندگی ام !
مگر میشود بی یار زندگی کرد ؟ ای که تو هستی تمام هستی ام !
مگر میشود بی تو زندگی کرد ؟ نه من حتی نمیتوانم فعل نتوانستن را در هوای بی تو بودن صرف کنم !
دلم در این هوای آلوده دلتنگی ، پر از غبار شده ، مدتی گذشته و هنوز این گرد و غبارها پاک نشده ، هر کسی می آید پیش خود میگوید شاید این دل حراج شده ، اما کسی نمیداند که دلم یک عاشق سر به هوا شده . . .
دلی که عاشق است و عشقش در کنارش نیست ، دلی که لحظه به لحظه به خیال آمدن عشقش دیگر محکوم به انتظار نیست . . .
نظرات شما عزیزان: