خدايا!
مرا به ابتذال ارامش و خوشبختي مکشان. اضطرابهاي بزرگ غم هاي ارجمند و حيرت هاي عظيم را به روحم عطا کن . لذتها را به بندگان حقيرت ببخش و درد هاي عظيم را به جانم ريز.
خدايا!
اگر باطل را نمي توان ساقط کرد مي توان رسوا ساخت اگر حق را نمي توان استقرار بخشيد مي توان اثبات کرد طرح کرد و به زمان شناساند و زنده نگه داشت.
خدايا!
به من زيستني عطا کن که در لحظه مرگ بر بي ثمري لحظه اي که براي زيستن گذشته است حسرت نخورم و مردني عطا کن که بر بيهودگيش سوگوار نباشم براي اينکه هرکس آنچنان مي ميرد که زندگي کرده است.
خدايا!
اتش مقدس شک را چنان در من بيفروز تا همه يقين هايي را که بر من نقش کرده اندبسوزد و انگاه از پس توده اين خاکستر لبخند مهراوه بر لب هاي صبح يقيني شسته از هر غبار طلوع کند.
خدايا!
به هرکي دوست ميداري بياموز که عشق اززندگي کردن بهتر است و به هرکس که بيشتر دوست ميداريش بچشان که دوست داشتن از عشق برتر است !
خدايا!
خدايا تو را سپاس مي گويم که در مسيري که در راه تو بر مي دارم آنها که بايد مرا ياري کنند سد راهم مي شوند، آنها که بايد بنوازند سيلي مي زنند، آنها که بايد در مقابل دشمن پشتيبانمان باشند پيش از دشمن حمله ميکنند و ..... تا در هر لحظه از حرکتم به سوي تو از هر تکيه گاهي جز تو بي بهره باشم

نظرات شما عزیزان: