دیگر نه تیغ تو ، نه من و زخم کاری ام
من از تمام خاطره های بد عاری ام

آماده ام که باز تو را عاشقت کنم،
لطفا نخواه باز مرا باز داری ام!

آخر به جز حضور تو هرگز کسی مرا
آرام تر نمی کندم وقت زاری ام

( هیچ از تو انتظار تسلی نمی رود،
تنها « بمان» کنار من و شرمساری ام!)

با این که هیچ وقت نگفتی که عاشقی
هر لحظه، مثل عشق، می آیی به یاری ام

این بار آخر است که اخطار می کنم:
« بی دست و پا نباش، بگو دوست داری ام!» 

نظرات شما عزیزان:

lovely.girl

ساعت18:34---15 فروردين 1391

[وب سایت]

میبینم اگر راز بگویم فاشش میکند
میبینم اگر لال بمانم خاکم میکند
چه بگویم که مرا دیر زمانیست
فراموشیش صدایم میکند....

مرسی که میای...

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: