عشقانه ها
سایت تفریحی فرهنگی مذهبی دانلود و...
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشقانه ها و آدرس ela86.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه

لحظهء دیدار نزدیك است
باز من ، دیوانه ام مستم
باز می لرزد دلم ، دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم
های ! نخراشی به عقلت گونه ام را تیغ
آی ! نپریشی صفای زلفكم را دست
آبرویم را نریزی دل
ای نخورده مست
لحظه ی دیدار نزدیك است .

مهدی اخوان ثالث 

[ دو شنبه 15 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

هر كس با زشتىِ سبكسرى تو را خشمگین كرد تو با زیبایى بردبارى او را به خشم آور.

مولای متقیان امیر مومنان امام علی (ع)

[ دو شنبه 15 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود. به نزد کشاورز رفت تا از او اجازه بگیرد. کشاورز گفت: پسر جان، برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر را یک به یک آزاد میکنم، اگر توانستی دُم یکی از این سه گاو رو بگیری، میتوانی با دخترم ازدواج کنی. 
مرد جوان در مرتع، به انتظار اولین گاو ایستاد. در طویله باز شد و بزرگترین و خشمگین‌ترین گاوی که تا حالا دیده بود به بیرون دوید. فکر کرد گاوهای بعدی، گزینه بهتری خواهند بود، پس به کناری دوید تا گاو از مرتع بگذرد و از در پشتی خارج شود .دوباره در طویله باز شد. باورنکردنی بود! در تمام عمر چیزی به این بزرگی و درندگی ندیده بود. گاو با سُم به زمین میکوبید و خرخر میکرد. جوان بار دیگر با خود فکر کرد گاو بعدی هر چیزی هم که باشد، از این بهتر خواهد بود. به سمت حصارها دوید و گذاشت گاو دوم نیز از مرتع عبور کند. برای بار سوم در طویله باز شد. لبخند بر لبان مرد جوان ظاهر شد. این ضعیف ترین، کوچک ترین و لاغرترین گاوی بود که تو عمرش دیده بود. این گاو، برای مرد جوان بود! در حالی که گاو نزدیک میشد، در جای مناسب قرار گرفت و درست به موقع بر روی گاو پرید. دستش رو دراز کرد... اما گاو دم نداشت..! 

[ دو شنبه 15 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

دعای شب یک کودک : خدایا! خودت میدونی آب کم خوردم ، جیش هم کردم ، پس کمکم کن صبح کتک نخورم (آمیین)

.

.

.

 شکسپیر می گه: هر وقت زنت گریه می کنه، می خواد خرت کنه و هر وقت می خنده مطمئن باش خرت کرده! 


ادامه مطلب
[ دو شنبه 15 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

بي تو يك روز در اين فاصله ها خواهم مرد
مثل يك بيت ته قافيه ها خواهم مرد
تو كه رفتي همه ثانيه ها سايه شدند
سايه در سايه ي آن ثانيه ها خواهم مرد
شعله ها بي تو ز بي رنگي دريا گفتند
موج در موج در اين خاطره ها خواهم مرد
گم شدم در قدم دوري چشمان بهار
بي تو يك روز در اين فاصله ها خواهم مرد 

[ دو شنبه 15 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

معجزه جاوید مسلمانان«قرآن‌كریم» باعث گرویدن یك طفل یهودی به اسلام شد.
به نقل از «مفكرة‌الاسلام» جورجیا، دختر یهودی ساكن لندن وقتی كه در شش سالگی با جعبه لغات خود بازی مي‌كرد، زبان عربی توجه او را جلب كرده و از مادر درباره این زبان مي‌پرسد؛ مادر در پاسخ به اومي‌گویداین زبان،زبان گروه تروریست و شورشی مسلمانان است و كودك را به دوری جستن از این زبان هشدار مي‌دهد.
جورجیای شش ساله به پاسخ مادر بسنده نكرده و بعد از این‌كه سواد خواندن و نوشتن را آموخت وبا مسلمانان بیشتری آشنا شد به مناسبت روز تولد ازمادرش در خواست نسخه‌ای ازقرآن‌كریم رامي‌كند.
زندگی جورجیا بااین هدیه تغییر مي‌كند،اوقرآن مي‌خواند وبه آن ایمان مي‌آورد.
اما معجزه‌ای كه باعث مي‌ِ‌شودتادیگراعضای خانواده نیزبه اعجازقرآن پی ببرند،آتش‌سوزی در منزل این خانواده یهودی بود زیرا تنها چیزی كه درآتش نسوخت كتاب قرآن بود پس ازآن مادرجورجیا نیز به دین شریف اسلام گروید ومسلمان شد.
گفتنی است جورجیا و مادرش پس از تشرف به اسلام نام خود را به جمیله و سمیره تغییر دادند. 

[ دو شنبه 15 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

همیشه اون تغییری باش که میخوای توی دنیا ببینی . . .
مایکل اسکافیلد !

.

.

.

دامن شادی چو غم آسان نمی آید بدست
پسته را خون می شود دل تا لبی خندان کند . . . 


ادامه مطلب
[ دو شنبه 15 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

علي کفاشيان رئيس فدراسيون فوتبال ماند
مجمع انتخابات فدراسيون فوتبال در شرايطي صبح امروز دوشنبه با حضور وزير ورزش و جوانان برگزار شد که در دور اول علي کفاشيان و محمدحسين قريب رقابت نزديکي داشتند و کار به دور دوم کشيد که پس از راي گيري علي کفاشيان به عنوان رئيس آينده فدراسيون انتخاب شد. مجمع انتخاباتی فدراسیون فوتبال صبح امروز دوشنبه در محل سالن فوتسال کمپ تیم های ملی با حضور محمد عباسی وزیر ورزش و جوانان و حمید سجادی به همراه اعضای مجمع برگزار شد و در پایان علی کفاشیان گوی سبقت را از دو رقیب دیگر خود ربود و بر کرسی ریاست فدراسیون فوتبال تکیه زد.در رای گیری دور اول که 73 رای به صندوق انداخته شد علی کفاشیان 39 رای کسب کرد و محمد حسین قریب با 23 رای دوم شد و عزیز محمدی با 11 رای از دور دوم حذف شد تا رای گیری در مرحله دوم برای انتخاب رئیس انجام شود. در مرحله دوم رای گیری، در نهایت علی کفاشیان با 47 رای به مدت 4 سال دیگر رئیس فدراسیون فوتبال ماند.

قریب نیز 25 رای آورد. یک رای هم باطل اعلام شد.

*****

فتح‌الله‌زاده راي نياورد
علي فتح‌الله‌زاده در رسيدن به هيئت رئيسه فدراسيون فوتبال ناکام ماند. رای گیری دور دوم سایر اعضای هیئت رئیسه فدراسیون انجام شد و طی آن بهاروند با ۴۲ رای، عزیزی خادم با ۳۳ رای، فتح الله زاده ۲۹ رای و ابرقویی نژاد ۲۱ رای آوردند. بدین ترتیب عزیزی خادم و بهاروند عضو هیئت رئیسه فدراسیون شدند و فتح الله زاده رای نیاورد.

*****

 

مهدوي‌کيا: هم‌گروهي با استراليا عالي است
بازيکن تيم فوتبال پرسپوليس گفت: کسب يک امتياز برابر الهلال هم مي‌تواند نتيجه خوبي به شمار آيد. بازیکن تیم ملی فوتبال ایران در خصوص حضور در قرعه‌کشی رقابت‌های انتخابی جام جهانی 2014 در منطقه آسیا و هم‌گروهی ایران با استرالیا عنوان کرد: امیدوارم که بهترین قرعه را برای ایران بردارم. به نظرم هم‌گروهی ایران و استرالیا عالی خواهد بود. در کنار این تیم‌ها عراق، اردن و لبنان نیز می‌توانند حضور داشته باشند که این بهترین قرعه برای ایران خواهد بود و امیدوارم با چنین شرایطی به جام جهانی صعود کنیم.

 

[ دو شنبه 15 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

عشق یعنی خاطرات بی غبار
دفتری از شعر و از عطر بهار
عشق یعنی یك تمنا , یك نیاز
زمزمه از عاشقی با سوز و ساز
عشق یعنی چشم خیس مستاو
زیر باران دست تو در دست او
عشق یعنی ماتهب از یك نگاه
غرق در گلبوسه تا وقت پگاه
عشق یعنی عطر خجلت ....شور عشق
گرمی دست تو در آغوش عشق
عشق یعنی "بی تو هرگز ...پس بمان
تا سحر از عاشقی با او بخوان
عشق یعنی هر چه داری نیمكن
از برایش قلب خود تقدیمكن 

[ دو شنبه 15 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

امام علی(ع) می فرماید: 
مردن این است که بمانید ولی مغلوب و مقهور باشید، و زندگی این است که بمیرید ولی پیروز باشید.

******

عشق و محبّت، مايه گرفتاريهاست.  امام رضا (ع)

******

 پارساترين مردم كسي است كه در هنگام شبهه توقّف كند. عابدترين مردم كسي است كه واجبات را انجام دهد. زاهدترين مردم كسي است كه حرام را ترك نمايد. كوشننده ترين مردم كسي است كه گناهان را رها سازد.امام حسن عسگری علیه السلام

******
دو خصلت است كه بهتر و بالاتر از آنها چيزي نيست:ايمان به خدا و سود رساندن به برادران . امام حسن عسگری علیه السلام

******

به درستی که من امنیت بخش اهل زمین هستم، همانگونه که ستارگان امنیت بخش اهل آسمانند. امام مهدی (عج)

[ دو شنبه 15 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

روزي هزاربار دلت را شکسته ام
بي خود به انتظار وصالت نشسته ام
هر بار اين تويي كه رسيدي و در زدي
هربار اين منم كه در خانه بسته ام
هر جمعه قول ميدهم آدم شوم ولي
هم عهد خويش و هم دلتان را شكسته ام ....

یا صاحب الزمان ادرکنی 

[ یک شنبه 14 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

وارد اتوبوس شدم، جایی برای نشستن نبود، همانجا روبروی در، دستم را به میله گرفتم…
پیرمرد با کُتی کهنه، پشت به من، دستش به ردیف آخر صندلی های اقایون گره کرده! (که میشود گفت تقریبا در قسمت خانم ها)
خانم دیگری وارد اتوبوس شد، کنار دست من ایستاد، چپ چپ نگاهی به پیردمرد انداخت، شروع کرد به غرلند کردن!
ـ برای چی اومده تو قسمت زنونه! مگه مردونه جا نداره؟ این همه صندلی خالی!
ـ خانم جان اینطوری نگو، حتما نمی تونسته بره!
ـ دستش کجه نمی تونه بشینه یا پاش خم نمیشه؟
ـ خب پیرمرد ِ! شاید پاش درد میکنه نمی تونه بره بشینه!
ـ آدم چشم داره می بینه! نیگاه کن این روزها حیاء کجا رفته؟!…
سکوت کردم، گفتم اگر همینطور ادامه دهم بازی را به بازار می کشاند! فقط خدا خدا میکردم پیرمرد صحبت ها را نشنیده باشد!
بیخیال شدم، صورتم را طرف پنجره کردم تا بارش برفها را تماشا کنم…
به ایستگاه نزدیک می شدیم
پیرمرد میخواست پیاده شود
دستش را داخل جیبش برد
پنجاه تومنی پاره ایی را جلوی صورتم گرفت
گفت:”دخترم این چند تومنیه؟”
بغض گلویم را گرفت، پیرمرد نابینا بود! خانم بغل دست من خجالت زده سرش را پایین انداخت و سرخ شد…
 
چه راست گفت پیامبر خدا( صلی الله علیه و آله ) « برای گفتار و کرداری که از برادرت سر می زند، عذری بجوی و اگر نیافتی، عذری بتراش» 

[ یک شنبه 14 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

عشق یعنی خون دل یعنی جفا عشق یعنی درد و دل یعنی صفا عشق یعنی یك شهاب و یك سراب عشق یعنی یك سلام و یك جواب عشق یعنی یك نگاه و یك نیاز عشق یعنی عالمی راز و نیاز

.

.

.

روی یک طاقچه سنگی میون دو قاب رنگی بودن من وتو با هم داره تصویر قشنگی عکس تو تو قاب خاتم در حصار خالی از غم حتی در مرگ تن من نمی گیره رنگ ماتم 


ادامه مطلب
[ یک شنبه 14 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

"ای اهل ایمان از خدا پروا داشته باشید و هر کس باید بنگرد که برای فردایش چه پیش فرستاده است و از خدا پروا داشته باشید بدرستیکه خدا به آنچه انجام میدهید آگاه است."

سوره ی حش آیه ی 18 

[ یک شنبه 14 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

به شبهای تودل بستم که زلف و شانه پیدا شد
به چشمان تو خو کردم که صد افسانه پیدا شد

رها کردم دل خودرابه دشت بی خیالیها
هزاران لاله درسرمای این ویرانه پیدا شد

شکستم عاشقانه بین دستان صمیمیّت
که لیلی بر سردرعشق این دیوانه پیداشد

به صودای وصالت همچنان پیوسته می سوزم
که دراین بزم تنهایی پر پروانه پیدا شد

هوای این و آن درسر نمی آید که برخیزم
 چنان مستم که گویی طوطی مستانه پیدا شد

[ یک شنبه 14 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

به یک میدان مین وسیع در فکه برخوردیم . نزدیک که شدیم ، با صحنه ای عجیب روبرو شدیم . اول فکر کردیم لباس یا پارچه ای است که باد آورده ، اما جلوتر که رفتیم متوجه شدیم شهیدی است که ظاهرا برای عبور نیروها از میان سیمهای خاردار ، خود را روی آن انداخته تا بقیه به سلامت بگذرند .
بند بند استخوانهای بدن داخل لباس قرار داشت و در غربتی دوازده ساله روی سیم خاردار دراز کشیده بود .

شهدا شرمنده ایم 

[ یک شنبه 14 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

کسانی که روزانه 4 قاشق عسل مصرف می کنند آنتی اکسیدان بیشتری در خون ذخیره می کنند، در نتیجه از گرفتگی رگهای خونی آنها جلوگیری می شود آنتی اکسیدان ماده ای است که از بافتهای بدن در مقابل اکسیژن تهاجمی محافظت می کند هر چه رنگ عسل تیره تر باشد به همان اندازه حاوی پیوندهای مفید بیشتری است .

سبب باعث پاک کردن معده، تقویت فکر، سلسله اعصاب، قلب و کبد ، درمان اسهال و پایین آورنده تب و بوییدن آن نیز برای رفع تنگی بسیار سودمند است این میوه حاوی انواع ویتامین ها، آهن، کلسیم، مس، روی ، اسیدهای آمینه، مواد پروتئینی است و با داشتن الیاف سلولزی از بروز سرطان پیشگیری می کند هر شب قبل از خواب سیب بخورند و این میوه به علت داشتن «ید» برای تقویت غده تیروئیدبسیار مفید است . 

[ یک شنبه 14 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

هنری فون کلایست،شاعرونمایشنامه نویس المانی این نامه را به ادولفین هنریت فگل،نوشته است.ادولفین دچار بیماری لاعلاجی شده بود.


 ای کودک طلایی من،مروارید من،سنگ قیمتی من،تاج سر من،ملکه وامپراتریس من،همه چیز من،همسر من،غسل تعمید فرزندان من،تراژدی من،شهرت پس از مرگ من،آه ! تو خود برتر من هستی،شایستگی من،امید من،بخشایش گناهان من وتقدس آینده ی من هستی.اه دختر عزیز آسمان،فرزند خدای من،شفیع من،فرشته ی محافظ من،کروبی من،چقدرتو را دوست دارم. 

[ یک شنبه 14 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

بار الها هزار بار عهد بستم و هزار بار توبه شكستم و بر اسب عصیان نشستم
دانی كه در خفا چه بوده ام و چه هستم !
به لب آه و و به دل جاه و زبان كوتاه !
پس مرابه سر انگشت نیم نگاهی نگاه دار و به غیر خود وا مگذار
آمین 

http://dc416.4shared.com/img/8QpywZYJ/sunset3_fuul.jpg?rand=0.7150362771651181

[ یک شنبه 14 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

چترها را باید بست.
زیر باران باید رفت.
فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد.
با همه مردم شهر ، زیر باران باید رفت.
دوست را، زیر باران باید دید.
عشق را، زیر باران باید جست.
زیر باران باید با زن خوابید.
زیر باران باید بازی کرد.
زیر باران باید چیز نوشت، حرف زد، نیلوفر کاشت
زندگی تر شدن پی در پی ،
زندگی آب تنی کردن در حوضچه “اکنون”است
 

سهراب سپهری 

[ یک شنبه 14 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

هرگاه به مشورت نيازمند شدى، نخست به جوانان مراجعه نما، زيرا آنان ذهنى تيزتر و حدسى سريع تر دارند. سپس (نتيجه) آن را به نظر ميان سالان و پيران برسان تا پيگيرى نموده، عاقبت آن را بسنجند و راه بهتر را انتخاب كنند، چرا كه تجربه آنان بيشتر است.

امام علی (ع) 

[ یک شنبه 14 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

سیفون را بکش!!
حاکمی بود که به سرودن شعر علاقه وافری داشت اما در این کار هیچ استعدادی نداشت و هر چند وقت نیز شاعران را به شب شعر دعوت می کرد و در شب شعر ، شعرهای خود را می خواند اما با وجودی که شعرهایش هیچ شباهتی به شعر نداشت مرتب از شعرهایش تعریف می کرد و شاعران دیگر را نیز تحقیر می کرد و شاعران از این موضوع ناراحت بودند ! به همین دلیل از ملیجک که اسباب خنده حاکم بود کمک خواستند .

ملیجک پولی از آنها گرفت و گفت : خیالتان راحت ! کاری می کنم که حاکم تا ابد بی خیال شعر شود ! سپس به پیش حاکم رفت و از وی خواست که در شب شعرش شرکت کند . حاکم قبول کرد و با خنده جواب داد : خیلی خوب است هم شب شعر دارم هم تفریح و خنده ! هنگامی که جلسه شروع شد هر کدام از شاعران بنا به رسم جلسه شعری خواندند تا اینکه نوبت به حاکم رسید و شاعر قبل از حاکم به وی گفت : حاکما ! لطفا “ب” مرحمت کنید !(یعنی حاکم شعرت را با ب شروع کن )

حاکم نیز طبق عادت شروع کرد به خواندن یکی از ابیات خود که : ببین و بشین اینک آنجا و ببین و لیک می دانم که نمی خواهی ما را ! و به شاعران گفت : قدرت خدا را ببینید که چه سروده ام و با آن شعرهای در پیتی خودتان مقایسه کنید! سپس با خنده رو به ملیجک کرد و گفت : پدر سوخته ! “الف” بده ! ملیجک نیز رو به حاکم کرد و با خنده گفت :
اگر خواهی که خلایق نبینند این هنرت را بی درنگ بکش آن سیفون بالای سرت را 

[ یک شنبه 14 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

تبریک حیف نون : سالی پر از توأم و سرشار از آکنده برایتان مملو از لبریزم

.

.

.

غضنفر به نامزدش اس ام اس میده

عزیزم من تا ۱۰ دقیقه دیگه میام پیشت

اگه نیومدم اس ام اس رو دوباره بخون ! 


ادامه مطلب
[ یک شنبه 14 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

مهربانی را بیاموزیم
فرصت آیینه ها در پشت در مانده است
روشنی را می شود در خانه مهمان کرد
می شود در عصر آهن
آشناتر شد...
سایبان از بید مجنون
روشنی از عشق....
می شود جشنی فراهم کرد
می شود در معنی یک گل شناور شد
مهربانی را بیاموزیم
موسم نیلوفران در پشت در مانده است
موسم نیلوفران یعنی که باران هست
یعنی یک نفر آبی هست....
موسم نیلوفران یعنی
یک نفر می آید از آن سوی دلتنگی
می شود برخواست در باران
دست در دست نجیب مهربانی
می شود در کوچه های شهر جاری شد... 

[ یک شنبه 14 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

استاد فرشچیان وماجرای تابلوی عصر عاشورا

چهار ساله بودم. روی زمین می نشستم و نقش های قالی را روی کاغذ می کشیدم. پدرم هم از این وضعیت راضی بود. پدرم نماینده شرکت فرش در اصفهان بود. استادی بود که برای ایشان نقش فرش می کشید.
یک بار پدرم مرا پیش او برد. استاد، نقش یک آهو را به من داد و گفت از روی آن نقاشی کن. تا صبح فردا حدود دویست طرح در اندازه ها و جهت های مختلف کشیدم. برای استاد باور کردنی نبود.
· هنرجویان امروز بعد از اندک زمانی خدا را هم بنده نیستند. من آنقدر رنگ برای استادم سابیدم که کف دستهایم پینه بست.
· سه سال پیش از انقلاب، روز عاشورا، مادرم گفت: برو روضه گوش کن تا چند کلام حرف حساب بشنوی. گفتم: من حالا کاری دارم بعد خواهم رفت. رفتم اتاق، اما خودم ناراحت شدم. حال عجیبی به من دست داد، قلم را برداشتم و تابلو" عصر عاشورا" را شروع کردم. 
قلم را که برداشتم همین تابلو شد که الان هست، بدون هیچ تغییری. 
الان که بعد از سی سال به این تابلو نگاه می کنم، می بینم اگر می خواستم این کار را امروز بکشم، باز هم همین تابلو به وجود می آمد، بدون هیچ تغییری. یک چیزی دارد این تابلو که خود من هم گریه ام می گیرد. در این تابلو مایه اصلی تصویر گرایی، مرکز تصویر دیده نمی شود. جایش خالی است. امام حسین که محور اصلی این تابلوست در اثر دیده نمی شوند. 

[ یک شنبه 14 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

الا اي مه كه جلوه مي دهي خورشيد انور را
به نور جلوه خود مي پراني چشم اختر را

الا اي دختر موسي كه عيسي زنده ميسازي
دخيلم گوشه چشمي بنده از خاك كمتر را

به حلم و علم و ايثار و وقار و عصمت و غيرت
تجلي مي دهي آيينه وش زهراي اطهر را

رحلت كريمه اهل بيت حضرت فاطمه معصومه(س) تسليت باد.  

[ جمعه 12 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

عمری در آرزوی وصال تو سوختیم
با یاد آفتاب جمال تو سوختیم
ما را اگر چه چشم تماشا نداده اند
ای غایب از نظر به خیال تو سوختیم
ای شام هجر کی سپری میشوی که ما
در آرزوی صبح زوال تو سوختیم
چندی به گفتگوی فراق تو ساختیم
عمری در آرزوی وصال تو سوختیم

 

[ جمعه 12 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

كفش هاي طلايي

تا كريسمس چند روز بيشتر نمانده بود و جنب و جوش مردم براي خريد هديه كريسمس روز به روز بيشتر مي شد. من هم به فروشگاه رفته بودم و براي پرداخت پول هدايايي كه خريده بودم، در صف صندوق ايستاده بودم.
جلوي من دو بچه كوچك، پسري 5 ساله و دختري كوچكتر ايستاده بودند.
پسرك لباس مندرسي بر تن داشت، كفشهايش پاره بود و چند اسكناس را در دستهايش مي فشرد.
لباسهاي دخترك هم دست كمي از مال برادرش نداشت ولي يك جفت كفش نو در دست داشت. وقتي به صندوق رسيديم، دخترك آهسته كفشها را روي پيشخوان گذاشت، چنان رفتار مي كرد كه انگار گنجينه اي پرارزش را در دست دارد. ..
صندوقدار قيمت كفشها را گفت: 6 دلار. .
پسرك پولهايش را روي پيشخوان ريخت و آنها را شمرد: 3 دلار و 15 سنت.
بعد رو كرد به خواهرش و گفت: فكر مي كنم بايد كفشها را بگذاري سر جايش....
دخترك با شنيدن اين حرف به شدت بغض كرد و با گريه گفت: نه! نه! پس مامان تو بهشت با چي راه بره؟!
پسرك جواب داد: گريه نكن، شايد فردا بتوانيم پول كفشها را دربياوريم.
من كه شاهد ماجرا بودم، به سرعت سه دلار از كيفم بيرون آوردم و به صندوقدار دادم.
دخترك دو بازوي كوچكش را دور من حلقه كرد و با شادي گفت: متشكرم خانم... متشكرم خانم. ..
به طرفش خم شدم و پرسيدم: منظورت چي بود كه گفتي پس مامان تو بهشت با چي راه بره؟!
پسرك جواب داد: مامان خيلي مريض است و بابا گفته كه ممكنه قبل از عيد به بهشت بره....
دخترك ادامه داد: معلم ديني ما گفته كه رنگ خيابانهاي بهشت طلايي است، به نظر شما اگر مامان با اين كفشهاي طلايي تو خيابانهاي بهشت قدم بزنه، خوشگل نمي شه؟!
چشمانم پر از اشك شد و در حالي كه به چشمان دخترك نگاه مي كردم، گفتم: چرا عزيزم، حق با توست... مطمئنم كه مامان شما با اين كفشها تو بهشت خيلي قشنگ ميشه   

[ جمعه 12 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

از من آزرده مشو، میروم از خانه ی تو، قبل رفتن تو بدان عاشق و بی تقصیرم، تو اگر خسته ای از دست دلم حرفی نیست، امر كن تا كه بمیرم به خدا می میرم.

.

.

.

دلا دیشب چه می کردی تو در کوی حبیب من؟
الهی خون شوی ای دل تو هم گشتی رقیب من! 


ادامه مطلب
[ جمعه 12 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

و کیست خوش گفتار تر از آن کس که به سوی خدا دعوت نماید و عمل صالح انجام دهد و بگوید :‌ « من (در برابر خدا) از تسلیم شدگانم ».

سوره مبارکه فصلت آیه ی 33

[ جمعه 12 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]
صفحه قبل 1 ... 95 96 97 98 99 ... 146 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید.امیدوارم لحظات خوبی را در این وبلاگ داشته باشید.
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6244
بازدید دیروز : 3945
بازدید هفته : 6244
بازدید ماه : 26553
بازدید کل : 421653
تعداد مطالب : 4364
تعداد نظرات : 1580
تعداد آنلاین : 1

فروش بک لینکطراحی سایتعکس