عشقانه ها سایت تفریحی فرهنگی مذهبی دانلود و...
| ||
|
خندیدن، خوب است. قهقهه، عالی است. گریستن، آدم را آرام می کند اما… لعنت بر بغض ! . . این بار تو بگو دوستت دارم ، نترس ، من آسمان را گرفته ام که به زمین نیاید !
ادامه مطلب
حیف نون به مناسبت سال نو در خونش رو رنگ میزنه، بچه هاش گم میشن!! . حیف نون یکی رو تو خیابون می بینه میگه ببخشید آقا من شما رو تو دبی ندیدم؟ طرف میگه نه آقا من اصلا دبی نرفتم تو عمرم. حیف نون میگه چه جالب اتفاقا من هم تا حالا دبی نرفتم. حتما دو نفر دیگه بودن!!! . از حیف نون می پرسن تو میدونی چرا غواص ها به پشت می پرن توی آب؟ میگه به این خاطر که اگر به جلو بپرن میفتن توی قایق! (بخندید که دنیا ارزش غم نداره)
ادامه مطلب اى فرزند :توبه را به تاخیر مینداز که مرگ ناگهان مى رسد. غنائت را در قلب نگهدار، و فقرت را براى دیگران بازگو مکن . قانع باش تا غنى باشى ، و متقى باش تا عزیز باشى . آنچه را نمى دانى بیاموز، و آنچه را مى دانى بیاموزان . هرگز صدایت را بلند مکن زیرا بلندترین صداها صدای الاغ است. (لقمان حکیم) (عکس های کودکی که جمعیت زمین را از هفت میلیارد گذراند این کودک فیلیپینی و دختر می باشد.) علم بهتر است یا ثروت؟ جمعیت زیادی دور حضرت علی حلقه زده بودند. مرد وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید -یا علی! سؤالی دارم. علم بهتر است یا ثروت؟ -علی در پاسخ گفت: علم بهتر است؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد . . (ارزش خوندن داره) ادامه مطلب بیراهه هم برای خودش راهیست وقتی من را به تو برساند .. . . . و حوصله چه زود بیطاقت میشود در ادامه راهی که به تو ختم نمیشود
ادامه مطلب مرگ همکار در ابتدا، همه از دریافت خبر مرگ یکى از همکارانشان ناراحت مىشدند امّا پس از مدتى، کنجکاو مىشدند که بدانند کسى که مانع پیشرفت آنها در اداره مىشده که بوده است. کارمندان در صفى قرار گرفتند و یکى یکى نزدیک تابوت مىرفتند و وقتى به درون تابوت نگاه مىکردند ناگهان خشکشان مىزد و زبانشان بند مىآمد. گنجشک و خدا درويشي به اشتباه فرشتگان به جهنم فرستاده ميشود .
تیم فوتبال پرسپولیس در دربی کوچک پایتخت با تساوی 2 بر 2 مقابل استقلال قهرمان جام ولایت شد.پرسپولیس پیش از این دیدار توانسته بود ناسیونال پاراگوئه را شکست دهد. استقلال نیز با یک باخت به ناسیونال و تساوی امروز از بین 3 تیم سوم شد. ناسیونال هم بایک برد و یک باخت دوم شد. البته این تورنمنت از اهمیت زیادی برخوردار نبوده و بیشتر به خاطر آمادگی تیم ها در تعطیلات برگزار شد.درضمن تیمها تمایل زیادی به انجام بازی در این تورنمنت نداشتند. خدا تو را برای عاشقانه زیستن * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * استعداد عجیبی در شکستن داری…. ادامه مطلب از این صحرا راهی به شهر آرزویی هست؟ به شهری کاندر آغوش سپیده مهر باران سحرگاهی" خدایش دست و رو شسته است.
ادامه مطلب امروز تیم های پرسپولیس و استقلال در بازی که فقط شباهت کمی به دربی دارد رو در روی هم قرار میگیرند. در این دیدار ملی پوشان دوتیم حضور ندارند و دو تیم از بازیکنان جوان و ذخیره استفاده می کنند. شاید این دیدار آخرین بازی برای حمید استیلی باشد که روی نیمکت پرسپولیس می نشیند و از بازی بعد مصطفی دنیزلی مربی ترک تبار و محبوب برای هواداران این تیم هدایت سرخ پوشان را بر عهده بگیرد. شنیده ها حاکی است که توافقات اولیه صورت گرفته. اما این دیدار برای مظلومی یک دیدار تحمیلی است و از انجام دادن آن اصلا راضی نیست. این دیدار ساعت 16:30 دقیقه امروز 16 مهر در ورزشگاه آزادی برگزار می شود. چه کسی جزء گمراهان از رحمت خدا ناامید می شود. (سوره حجر آیه 56)
بودا به دهی سفر کرد . زنی که مجذوب سخنان او شده بود از بودا خواست تا مهمان وی باشد. بودا پذیرفت و مهیای رفتن به خانهی زن شد . کدخدای دهکده هراسان خود را به بودا رسانید و گفت: این زن، هرزه است به خانهی او نروید.
کدخدا بیشتر تعجب کرد و گفت: هیچ کس نمیتواند با یک دست کف بزند بودا لبخندی زد و پاسخ داد: هیچ زنی نیز نمیتواند به تنهایی هرزه باشد، مگر این که مردان دهکده نیز هرزه باشند. بنابراین مردان و پولهایشان است که از این زن، زنی هرزه ساخته است! (بخون و بخند) غضنفر ساندویچفروشی داشته، یک روز یک بابایی میاد میگه: قربون یک ککتل بده، فقط بیزحمت توش گوجه نذارید. غضنفر میگه: آقا امروز گوجه نداریم، میخوای خیارشور نذارم؟!! . یارو میره بانک وام بگیره ضامن نداشته منفجر میشه...!!! . غضنفر به دختره میگه بوس میدی؟ میگه نه! غضنفر میگه به جهنم بخاطر خودت گفتم من خودم زن دارم (بخند و شاد باش که دنیا ارزش غم نداره) ادامه مطلب
کلمات، چنان قدرتی دارند که می توانند آتش جنگی را بیفروزند و یا صلحی را بر قرار سازند، رابطه ای را به نابودی کشانند و یا آنرا محکمتر کنند. برداشت و احساس ما نسبت به هر چیز، بسته به معنائی است که کلماتی که آگاهانه یا نا آگاهانه برای بیان یک وضعیت انتخاب می کنیم، بلافاصله معنای آن را در نظرمان دگرگون می کنند و در نتیجه احساسمان را تغییر می دهند. « آنتونی رابینز »
ادامه مطلب قلب شما در سکوت و آرامش ، به اسرار روزها و شبها شناخت مي يابد ولي گوشهايتان در حسرت و آرزويند که آواي چنين شناختي را که بر قلبهايتان فرود مي آيد ، بشنوند . جبران خليل جبران . خدا هیچ یک از اینها که می گویند نیست .او عاشق انسان نیست بلکه معشوق اوست .ساکنی است که جهان از او در حرکت است. (ارسطو)
ادامه مطلب من به اندازه چشمان تو غمگین ماندم و به اندازه هر برق نگاهت نگران... تو به اندازه تنهایی من شاد بمان.... دانی اززندگی چه میخواهم ؟من تو باشم.. تو ...پای تا سرتو....زندگی گرهزارباره بود... باردیگرتو.....باردیگرتو..... ادامه مطلب
(بخون و بخند) روزی یه یارو داشته دنده عقب با ماشین از كوه میرفته بالا بهش میگن چرا دنده عقب میری میگه آخه می ترسم بالا جا نباشه نتونم دور بزنم بعدا وقتی می خواسته پایین بیاد باز می بینن داره دنده عقب می یاد میگن الان چرا دنده عقب می یای میگه آخه بالای كوه جا بود تونستم دور بزنم. . از یه کچل می پرسن اسم شامپوت چیه؟ می گه من از شیشه پاک کن استفاده می کنم! . ادامه مطلب اگه با دلت كسي رو دوست داشتي،زياد جدي نگير چون كار دل دوست داشتنه اما اگه يه روز با عقلت كسي رو دوست داشتي،بدون اسمش عشق واقعيه.. . . من نه عاشق بودم و نه محتاج نگاهی که بلغزد به من،من خودم بودم و یک حس غریب،که به صد عشق و هوس می ارزید..
ادامه مطلب آنکه مست آمد و دستى به دل ما زد و رفت ، دراین خانه ندانم به چه سودا زد و رفت ، خواست تنهایى ما را به رخ ما بکشد تنه اى بر در این خانه تنها زد و رفت. . . . دلم به بهانه همیشگی گریست بگذار بگرید و بداند هر آنچه خواست هیچوقت نیست
ادامه مطلب روزی لئو تولستوی در خیابانی راه می رفت که ناآگاهانه به زنی تنه زد. زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد وبیراه گفتن کرد . محترمانه معذرت خواهی کرد و در پایان گفت : مادمازل من لئو تولستوی هستم .
داستان نیست ... واقعیست !!!
وقتی این شاگرد درخواستش برای آنچه که می خواست پذیرفته نشد، یکی دیگر از شاگردها گفت بیائید باهاش ایرانی بشیم. منظور او سازمان دادن اعتراض بود علیه ناظمی که حرف حساب به گوشش نمی رفته.او می نویسد از آن به بعد این شاگردان از کلمه ایران به عنوان یک فعل برای هر تغییری که خواستار آن هستند استفاده می کنند و ایران از حالت اسم به فعل تغییر پیدا کرده است و در این فرهنگ عامیانه فعل ایران یعنی در مقابل قدرت حاکم ایستادن. این معلم می گوید در حالیکه من کمتر توانسته ام توجه شاگرد مدرسه ها را به آنچه در دنیا می گذرد جلب کنم، این برداشت و رویکرد آنها از نام ایران برایم در حکم جایزه بزرگی است.او می گوید حتی آن شاگرد مدرسه هائی که کمترین میزان آگاهی از اخبار دنیا دارند از واژه ایرانیان به جای «تهور و شجاعت» در جملاتشان استفاده می کنند. (به ایرانی بودنمان افتخار کنیم) روزگاریست همه عرض بدن میخواهند/همه از دوست فقط چشم ودهن میخواهند/ دیو هستند ولی مثل پری می پوشند /گرگ هایی که لباس پدری می پوشند/
آنچه دیدند به مقیاس نظرمی سنجند/عشق ها را همه با دور کمر می سنجند/ خوب طبیعیست که یکروزه به پایان برسد/عشق هایی که سر پیچ خیابان برسد/
دو بیگانه هم درد از خویش بی درد یا نا هم درد با هم خویشاوندترند . .
ادامه مطلب
(دوبیتی های زیبا از خانم مریم حیدر زاده)
یک عمر تو را به هر کجایی بردم
ادامه مطلب تو را بر کوه خواندم آب می شد / به دریا گفتمت بی تاب می شد چو بر شب نام پاکت را سرودم / ز خورشید رخت سیراب می شد . . . . . ببرد از من قرار و طاقت و هوش / پنیری بودم و دلبر چنان موش! دل و دینم، دل و دینم ببردست / خدایا سارق دین و دلم کوش؟! ادامه مطلب
چیز اندکی که با اشتیاق تداوم یابد بهتر از فراوانی است که رنج آور باشد. مولاعلی (ع)
اعتراف میکنم چند ماه پیش تو شرکت بودم سر کارام یوهو مدیر عامل از تو اتاق خودش گفت: امیــــــــــــــــــر جووون...بلند گفتم جانم؟ گفت خیلی میخوامـــت....گفتم منم همینطور....گفت پیش ما نمیای؟؟؟؟ گفتم چرا..حمتاً..از پشت میزم بلند شدم برم تو اتاقش..به در اتاقش که رسیدم دیدم داره تلفن حرف میزنه با امیر دوستش
ادامه مطلب |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |