عشقانه ها
سایت تفریحی فرهنگی مذهبی دانلود و...
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشقانه ها و آدرس ela86.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه

اشک رازیست

لبخند رازیست

عشق رازیست

اشک آن شب لبخند عشقم بود

قصه نیستم که بگویی

نغمه نیستم که بخوانی

صدا نیستم که بشنوی

یا چیزی چنان که ببینی

یا چیزی که چنان بدانی…

من درد مشترکم

مرا فریاد کن.

[ دو شنبه 5 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

کاش نامت را با خط بریل می نوشتند!

صدا کردنت کافی نیست

شکوه اسم تو را باید لمس کرد . . .

.

 

.

خوب میدانم برای من کسی مثل تو نیست / خوب میدانم که روزی باز ناچارم به تو

میروم شاید دلت روزی گرفتارم شود / میروم اما گرفتارم ، گرفتارم به تو . . .


ادامه مطلب
[ دو شنبه 5 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

امام رضا عليه السلام :

بردبارى ، دانش و خاموشى ، از نشانه هاى فهم است . خاموشى ، درى از درهاى حكمت است . خاموشى ، دوستى را نصيب [انسان] مى كند و راهنمايى به سوى هر نيكى است.

[ یک شنبه 4 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

این مربی محبوب ترک با امضای قرادادی 1.5 ساله سرمربی پرسپولیس بحران زده شد.

دنیزلی 62 ساله پیش از این هم سابقه مربیگری پرسپولیس را داشته و با ارئه بازی های زیبا محبوبیت خاصی در نزد هواداران این تیم پر طرفدار برای خود به دست آورده.

هواداران پرسپولیس امید زیادی دارند تا با هدایت این مربی تیمشان از بحران خارج شود.

دنیزلی در اولین اقدام مربیان خارجی این تیم را اخراج کرد و گفت که با همین بازیکنان هم این تیم را می توان به جایگاه اصلی اش رساند و احتیاجی به بازیکن دیگر ندارد.

[ یک شنبه 4 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

مرد بیکاری برای آبدارچی گری در شرکت مایکروسافت تقاضای کار داد. رئیس هیات مدیره با او مصاحبه کرد و نمونه کارش را پسندید.سرانجام به او گفت شما پذیرفته شده اید. آدرس ایمیل تان را بدهید تا فرم های استخدام را برای شما ارسال کنم.مرد جواب داد : متاسفانه من کامپیوتر شخصی و ایمیل ندارم.رئیس گفت امروزه کسی که ایمیل ندارد وجود خارجی ندارد و چنین کسی نیازی هم به شغل نداردمرد در کمال ناامیدی آنجا را ترک کرد. نمی دانست با ده دلاری که در جیب داشت چه کند.تصمیم گرفت یک جعبه گوجه فرنگی خریده دم در منازل مردم ان را بفروشد. او ظرف چند ساعت سرمایه اش را دوبرابر کرد . به زودی یک گاری خرید. اندکی بعد یک کامیون کوچک و چندی بعد هم ناوگان توزیع مواد غذایی خود را به راه انداخت.
او دیگر مرد ثروتمند و معروفی شده بود. تصمیم گرفت بیمه عمر بگیرد. به یک نمایندگی بیمه رفت وسرویسی را انتخاب کرد. نماینده بیمه آدرس ایمیل او را خواست ولی مرد جواب داد ایمیل ندارم. نماینده بیمه با تعجب پرسید شما ایمیل ندارید ولی صاحب یکی از بزرگترین امپراتوریهای توزیع مواد غذایی در آمریکا هستید. تصورش را بکنید اگر ایمیل داشتید چه می شدید؟ مرد گفت احتمالا آبدارچی شرکت

[ یک شنبه 4 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

بزرگترین مشکلها حل شدنی اند، اما کوچکترین بهانه ها هرگز!

امام علی(علیه السلام)

.

« تمام گرفتاریهای انسان٬ از این ارث شیطانی، یعنی خودخواهی و خودبینی است. »

امام خمینی

.

به این زمین گرد که بسرعت می گردد بنگر که درمان ما در آن است و درد ما نیز ، نگاه کن و ببین که نه گردش زمانه آن را می فرساید و نه رنج و بهبودی حال بشر آن را به آتش می کشد ، نه آرام می شود و نه همچون ما تباهی می پذیرد .

فردوسی خردمند

.

«لقمان حکیم به فرزندش فرمود: با دانشمندان هم نشینی کن! همانا خداوند دل های مرده را به حکمت زنده می کند. ، چنان که زمین را به آب باران»

[ یک شنبه 4 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

غضنفر می ره دکتر، می گه آقای دکتر من
چشمام ضعیفه. دکتر می گه تا چه حد ضعیفه؟ غضنفر می گه شما اون مگسی رو که
روی دیواره می بینین؟ من نمی بینمش!

.

.

.

معلم: فعل کشیدن را صرف کن.
شاگرد: کشیدم کشیدی پاره شد!


ادامه مطلب
[ یک شنبه 4 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]


کسانی که سر خود را مانند کبک در برف فرو می‏برند در واقع لگد دیگران را به جان می‏خرند

.

.

.

اشتباهات انسان، در ابتدا رهگذرند، سپس میهمان میشوند و بعد صاحبخانه.


ادامه مطلب
[ یک شنبه 4 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

حالا که آمده ای ، چترت را ببند

در ایوان این خانه جز مهربانی نمی بارد


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


و با دلتنگی های من ، تو با این جاده همدستی

تظاهر کن ازم دوری ، تظاهر میکنم هستی


ادامه مطلب
[ یک شنبه 4 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

الهی زندگیت طعم عسل شه / دعای دشمنت هی بی اثر شه
ستارت تا ابد روشن بمونه / سیاهی راه خونت رو ندونه
الهی مرغ عشق آرزوهات / سر شب تا سحر یکدم بخونه . . .
.
.
.
همین که یاد من کردی تشکر / همین که مرهم دردی تشکر
در این دنیا که مردم بی وفایند / همین که باوفا هستی تشکر . . .


ادامه مطلب
[ یک شنبه 4 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

قسمت این بود که من با تو معاصر باشم

تا در این قصه ی پر حادثه حاضر باشم

تو پری باشی و تا آنسوی دریا بروی

من به سودای تو یک مرغ مهاجر باشم

.

به چشمانت که چون چشمان دریاست....به لبخندت که چون لبخند گلهاست...به آن نازی

که در چشم تو پیداست.. تو را چون صبح فردا دوست دارم.......... .


ادامه مطلب
[ یک شنبه 4 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

می گویند: “مریلین مونرو ” یک وقتی نامه ای به ” البرت اینشتین ” نوشت که فکرش را بکن که اگر من و تو ازدواج کنیم بچه هایمان به زیبایی من و هوش و نبوغ تو… چه محشری می شوند! آقای “اینشتین”در جواب نوشت: ممنون از این همه لطف و دست و دلبازی خانوم. واقعا هم که چه غوغایی می شود!
ولی این یک روی سکه است، فکرش را بکنید که اگر قضیه بر عکس شود چه رسوایی
بزرگی بر پا می شود !

 

روزی در یک میهمانی مرد خیلی چاقی سراغ برنارد شاو که بسیار لاغر بود رفت وگفت:آقای شاو ! وقتی من شما را می بینم فکر می کنم در اروپا قحطی افتاده است برنارد شاو هم سریع جواب میدهد : بله ! من هم هر وقت شما را می بینم فکر می کنم عامل این قحطی شما هستید!

نانسى آستور – (اولین زنى که در تاریخ انگلستان به مجلس عوام بریتانیاى
کبیر راه یافته و این موفقیت را در پى سختکوشى و جسارتهایش بدست آورده
بود) – روزى از فرط عصبانیت به وینستون چرچیل (نخست وزیر پرآوازه وقت
انگلستان ) رو کرد و گفت: من اگر همسر شما بودم توى قهوه‌تان زهر
مى‌ریختم.
چرچیل (با خونسردى تمام و نگاهى تحقیر آمیز): من هم اگـر شوهر شما بودم مى‌خوردمش)

میگن یه روز چرچیل داشته از یه کوچه باریکی که فقط امکان عبور یه نفر رو داشته… رد می شده… که از روبرو یکی از رقبای سیاسی زخم خورده اش می رسه…
بعد از اینکه کمی تو چشم هم نگاه می کنن… رقیبه می گه من هیچوقت خودم رو کج نمی کنم تا یه آدم احمق از کنار من عبور کنه… چرچیل در حالیکه خودش رو کج می کرده… می گه ولی من این کار رو می کنم.

[ شنبه 3 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

جوانی می خواست زن بگیرد به پیرزنی سفارش کرد تا برای او دختری پیدا کند. پیرزن به جستجو پرداخت، دختری را پیدا کرد و به جوان معرفی کرد وگفت این دختر از هر جهت سعادت شما را در زندگی فراهم خواهد کرد.

جوان گفت: شنیده ام قد او کوتاه است.
پیرزن گفت: اتفاقا این صفت بسیار خوبی است، زیرا لباس های خانم ارزان تر تمام می شود

جوان گفت: شنیده ام زبانش هم لکنت دارد
پیرزن گفت: این هم دیگر نعمتی است زیرا می دانید که عیب بزرگ زن ها پر حرفی است اما این دختر چون لکنت زبان دارد پر حرفی نمی کند و سرت را به درد نمی آورد

جوان گفت: خانم همسایه گفته است که چشمش هم معیوب است
پیرزن گفت: درست است ، این هم یکی از خوشبختی هاست که کسی مزاحم آسایش شما نمی شود و به او طمع نمی برد.

جوان گفت: شنیده ام پایش هم می لنگد و این عیب بزرگی است
پیرزن گفت: شما تجربه ندارید، نمی دانید که این صفت ، باعث می شود که خانمتان کمتر از خانه بیرون برود و علاوه بر سالم ماندن، هر روز هم از خیابان گردی ، خرج برایت نمی تراشد

جوان گفت: این همه به کنار، ولی شنیده ام که عقل درستی هم ندارد
پیرزن گفت: ای وای، شما مرد ها چقدر بهانه گیر هستید، پس یعنی می خواستی عروس به این نازنینی، این یک عیب کوچک را هم نداشته باشد.

احمد شاملو

[ شنبه 3 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

او يكی از صحابه رسول اكرم بود . فقر و تنگدستی براو چيره شده بود . در
يك روز كه حس كرد ديگر كارد به استخوانش رسيده ، با مشورت و پيشنهاد
زنش تصميم گرفت برود ، و وضع خود را برای رسول اكرم شرح دهد ، و از آن حضرت استمداد مالی كند .
با همين نيت رفت ، ولی قبل از آنكه حاجت خود را بگويد اين جمله از
زبان رسول اكرم به گوشش خورد : " هركس از ما كمكی بخواهد ما به او
كمك می‏كنيم ، ولی اگر كسی بی‏نيازی بورزد و دست حاجت پيش مخلوقی دراز
نكند ، خداوند او را بی‏نياز می‏كند " . آن روز چيزی نگفت ، و به خانه‏
خويش برگشت . باز با هيولای مهيب فقر كه همچنان بر خانه‏اش سايه افكنده‏
بود روبرو شد ، ناچار روز ديگر به همان نيت به مجلس رسول اكرم حاضر شد
، آن روز هم همان جمله را از رسول اكرم شنيد : " هركس از ما كمكی‏
بخواهد ما به او كمك می‏كنيم ، ولی اگر كسی بی نيازی بورزد خداوند او را
بی‏نياز می‏كند " . اين دفعه نيز بدون اينكه حاجت خود را بگويد ، به خانه‏
خويش برگشت . و چون خود را همچنان در چنگال فقر ضعيف و بيچاره و
ناتوان می‏ديد ، برای سومين بار به همان نيت به مجلس رسول اكرم رفت ،
باز هم لبهای رسول اكرم به حركت آمد ، و با همان آهنگ - كه به دل قوت و به روح اطمينان‏
می‏بخشيد - همان جمله را تكرار كرد .
اين بار كه آن جمله را شنيد ، اطمينان بيشتری در قلب خود احساس كرد .
حس كرد كه كليد مشكل خويش را در همين جمله يافته است . وقتی كه خارج‏
شد با قدمهای مطمئنتری راه می‏رفت . با خود فكر می‏كرد كه ديگر هرگز به‏
دنبال كمك و مساعدت بندگان نخواهم رفت . به خدا تكيه می‏كنم و از نيرو
و استعدادی كه در وجود خودم به وديعت گذاشته شده استفاده می‏كنم ، واز او
می‏خواهم كه مرا در كاری كه پيش می‏گيرم موفق گرداند و مرا بی نياز سازد .
با خودش فكر كرد كه از من چه كاری ساخته است ؟ به نظرش رسيد عجالة
اين قدر از او ساخته هست كه برود به صحرا و هيزمی جمع كند و بياورد و
بفروشد . رفت و تيشه‏ای عاريه كرد و به صحرا رفت ، هيزمی جمع كرد و
فروخت . لذت حاصل دسترنج خويش را چشيد . روزهای ديگر به اينكار ادامه‏
داد ، تا تدريجا توانست از همين پول برای خود تيشه و حيوان و ساير لوازم كار را بخرد .
باز هم به كار خود ادامه داد تا صاحب سرمايه و غلامانی شد .
روزی رسول اكرم به او رسيد و تبسم كنان فرمود : " نگفتم ، هركس از ما
كمكی بخواهد ما به او كمك می‏دهيم ، ولی اگر بی‏نيازی بورزد خداوند او را
بی‏نياز می‏كند

[ جمعه 2 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

چون به سخن نوبت عیسی رسید / عیب رها کرد و به معنی رسید

عیب کسان را منگر و احسان خویش / دیده فرو بر به گریبان خویش . . .

کریسمس2012 مبارک

.

.

.

امیدوارم بابانوئل به جای کادوی زیبا

تقدیر زیبا برای تو هدیه بیاره

تقدیر خوب رو نمیتونی الان حس کنی

اما در آینده میفهمی بهترین آرزو رو برات داشتم


ادامه مطلب
[ جمعه 2 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

آن گاه كه قائم ما قيام كند، خداوند آفت را از شيعيان ما بزدايد و دل‏هايشان را چون پاره‏هاى آهن‏گرداند

امام سجاد (ع)

[ جمعه 2 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی

تو که آتشکده ی عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی

به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را
که خود از رقت آن بی خود و بی هوش شدی

تو به صد نغمه زبان بودی و دلها همه گوش
چه شنفتی و زبان بستی و خود گوش شدی

خلق را گر چه وفا نیست ولیکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی

تا ابد خاطر ما خونی و رنگین از توست
تو هم آمیخته با خون سیاوش شده ای

ناز می کرد به پیراهن نازک تن تو
نازنینا چه خبر شد که کفن پوش شدی

چنگی معبد گردون شوی ای رشک ملک
که به ناهید فلک همسر و همدوش شدی

شمع شبهای سیه بودی و لبخند زنان
با نسیم دم اسحار هم آغوش شدی

شب مگر حور بهشتیت به بالین آمد
که تو اش شیفته ی زلف و بنا گوش شدی

باز در خواب شب دوش تو را می دیدم
وای بر من که تو ام خواب شب شب دوش شدی

ای مزاری که صبا خفته به زیر سنگت
به چه گنجینه ی اسرار که سر پوش شدی

ای سرشک این همه لبریز شدن ان تو نیست
آتشی بود در این سینه که در جوش شدی

شهریارا به جگر نیش زند خستگی ام
که چرا دور از آن چشمه ی پر نوش شدی
[ جمعه 2 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

غضنفر به دوستش پیامک خالی میزنه.
دوستش مینویسه : خالی بود که !
غضنفر مینویسه: آخه کاری نداشتم !

.

من كه ميدونم چه دسته گلى به آب دادى ، ميخوام از زبون خودت بشنوم
.
.
.
.
قديميترين تاكتيك اعتراف گيرى مادرا از بچه ها در طول تاريخ


ادامه مطلب
[ جمعه 2 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

عمری خیال بستم یار آشناییت را / آخر به خاک بردم داغ جداییت را . . .

.

جایی وجود داره به نام “ســــــــــــیم آخر”
من دقیقا همون جام!
بزنم بهش یا نه . . . !؟


ادامه مطلب
[ جمعه 2 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

مرو راهی که با ریگی بلغزی / مشو بیدی که با بادی بلرزی
تو را قدر و تو را قیمت گران است / مکن کاری که یک ارزن نیرزی . . .

.

ﺑﻌﻀﯿﺎ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺩﺍﺭﻥ ﺟﺰ ﻟﯿﺎﻗﺖ
ﺑﻌﻀﯿﺎ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﻧﺪﺍﺭﻥ ﺟﺰ ﻟﯿﺎﻗﺖ . . .


ادامه مطلب
[ جمعه 2 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

وجود یخ زده ام را به دستان گرم تو می سپارم

شاید این گرمای عشقت،بتواند احساسات خفته ام را بیدار کند

برایم نجواهای دلنشین فرشتگان را زمزمه کن

با شنیدن صدایت تمام صداهای دنیا را فراموش خواهم کرد

و وقتی باد عطر گیسوانت را به مشامم می رساند مست تو می شوم

تو که از هر زیبایی توصیف ناشدنی ای زیباتری..!

[ پنج شنبه 1 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

دارد برف می آید در گوش دانه های برف نام تو را زمزمه خواهم کرد
تا برف زمستانی از شوق حضورت بهار را لمس کند
.

.
.
هموطن!
فقط با روشن کردن یک بخاری اضافه، شما هم در تعطیلی مدارس
دانشگاه ها و ادارات سهیم باشید.
هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم !
 


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 1 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

آنفیلد نام ورزشگاه باشگاه لیورپول است. این ورزشگاه در سال 1884 ساخته شد که در آن زمان مالک این ورزشگاه اورتون بود که در سال 1892 به مالکیت لیورپول درآمد.


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 1 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

دلداری غضنفر به پسرش موقع آمپول زدن :
هرچی کمتر بهش بیشتر فکر کنی، بیشتر دردش کمتر میشه ... !

.
کلیپ موبایل
نامه غضنفر به نامزدش:ازدوریت میخوام گریه کنم اما یاده قیافت میوفتم خندم میگیره

[ پنج شنبه 1 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی،
و اگر هستی، کسی هم به تو عشق بورزد،
و اگر این.گونه نیست، تنهائیت کوتاه باشد،
و پس از تنهائیت، نفرت از کسی نیابی.
آرزومندم که این.گونه پیش نیاید، اما اگر پیش آمد،
بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کنی.

همچنین، برایت آرزومندم صبور باشی
نه با کسانی که اشتباهات کوچک می.کنند
چون این کارِ ساده.ای است،
بلکه با کسانی که اشتباهات بزرگ و جبران ناپذیر می.کنند
و با کاربردِ درست صبوری.ات برای دیگران نمونه شوی.

[ پنج شنبه 1 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

ازمرحوم نادر ابراهیمی .
چند خط زیر
که از کتاب ابوالمشاغل او انتخاب شده یکی از بهترینِ نوشته های اوست.


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 1 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

علامه محمد تقی جعفری ـ رحمت.الله .علیه ـ می..گفتند:
برخی از جامعه .شناسان برتر دنیا در دانمارک جمع شده بودند تا پیرامون موضوع مهمی به بحث و تبادل نظر بپردازند. موضوع این بود: «ارزش واقعی انسان به چیست».

برای سنجش ارزش بسیاری از موجودات، معیار خاصی داریم. مثلا معیار ارزش طلا به وزن و عیار آن است. معیار ارزش بنزین به مقدار و کیفیت آن است. معیار ارزش پول پشتوانه آن است؛ اما معیار ارزش انسان.ها در چیست.
هر کدام از جامعه.شناسان، سخنانی گفته و معیارهای خاصی ارایه دادند.

هنگامی که نوبت به بنده رسید، گفتم : اگر می.خواهید بدانید یک انسان چقدر ارزش دارد، ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق می.ورزد.
کسی که عشقش یک آپارتمان دو طبقه است، در واقع ارزشش به مقدار همان آپارتمان است. کسی که عشقش ماشینش است، ارزشش به همان میزان است.

اما کسی که عشقش خدای متعال است، ارزشش به اندازه خداست.
علامه فرمودند: من این مطلب را گفتم و پایین آمدم. وقتی جامعه شناسان سخنان من را شنیدند، برای چند دقیقه روی پای خود ایستادند و کف زدند.

هنگامی که تشویق آن.ها تمام شد، من دوباره بلند شدم و گفتم: عزیزان، این کلام از من نبود، بلکه از شخصی به نام علی ـ علیه.السلام ـ است.
آن حضرت در نهج.البلاغه می..فرمایند: «قِیمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ»؛ «ارزش هر انسانی به اندازه چیزی است که دوست می.دارد».

وقتی این کلام را گفتم، دوباره به نشانه احترام به وجود مقدس امیرالمؤمنین علی ـ علیه..السلام ـ از جا بلند شدند و چند بار نام آن حضرت را بر زبان جاری کردند.

حضرت علامه در ادامه می.گفتند: عشق حلال به این است که انسان (مثلا) عاشق پنجاه میلیون تومان پول باشد. حال اگر به انسان بگویند: «آی پنجاه میلیونی!»، چقدر بدش می.آید؟ در واقع می.فهمد که این حرف توهین در حق اوست. حالا که تکلیف عشق حلال اما دنیوی معلوم شد، ببینید اگر کسی عشق به گناه و معصیت داشته باشد، چقدر پست و بی..ارزش است!

اینجاست که ارزش و مفهوم «ثارالله» معلوم می..شود. ثارالله اضافه تشریفی است؛ خونی که در واقع آنقدر شرافت و ارزش پیدا کرده که فقط با معیارهای الهی قابل ارزش.گذاری است و ارزش آن به اندازه خدای متعال است.

[ پنج شنبه 1 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]
هیچ چیز در زندگی شیرین تر از این نیست که کسی انسان را دوست بدارد.
من در زندگانی خود هر وقت فهمیده ام که مورد محبت کسی هستم ، مثل این بوده است که دست خداوند را بر شانه خویش احساس کرده ام...
چارلز مورگان
.
 
کسی که در ایام موفقیت و خوشی تو را ثنا گوید با آنچه در تو نیست ، البته در روز ناسازی و اقتراق هم از دروغ و بهتان در حق تو دریغ نخواهد کرد. افلاطون

ادامه مطلب
[ پنج شنبه 1 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

روزی یکی از دوستان بهلول گفت: ای بهلول! من اگر انگور بخورم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: اگر بعد از خوردن انگور در زیر آفتاب دراز بکشم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: پس چگونه است که اگر انگور را در خمره ای بگذاریم و آن را زیر نور آفتاب قرار دهیم و بعد از مدتی آن را بنوشیم حرام می شود؟….
بهلول گفت: نگاه کن! من مقداری آب به صورت تو می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه! بهلول گفت: حال مقداری خاک نرم بر گونه ات می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه! سپس بهلول خاک و آب را با هم مخلوط کرد و گلوله ای گلی ساخت و آن را محکم بر پیشانی مرد زد!
مرد فریادی کشید و گفت: سرم شکست! بهلول
 با تعجب گفت: چرا؟ من که کاری نکردم! این گلوله همان مخلوط آب و خاک است و تو نباید احساس درد کنی، اما من سرت را شکستم تا تو دیگر جرات نکنی احکام خدا را بشکنی!

[ پنج شنبه 1 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

عابرشهرچشاتم‎ دل‎ من‎ اهل‎ ريا‎ نيست‎ اوني‎ كه‎ مثل‎ توباشه‎ حتي‎ تو‎ قصه‎ هانيست‎

.

گفتي که دگر در تو چنان حوصله اي نيست گفتم که مرا دوست نداري گله‌اي نيست رفتي و خدا پشت و پناهت به سلامت بگذار بسوزد دل من مسئله‌اي نيست


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 1 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]
صفحه قبل 1 ... 122 123 124 125 126 ... 146 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید.امیدوارم لحظات خوبی را در این وبلاگ داشته باشید.
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 14
بازدید دیروز : 7799
بازدید هفته : 10754
بازدید ماه : 11320
بازدید کل : 406420
تعداد مطالب : 4364
تعداد نظرات : 1580
تعداد آنلاین : 1

فروش بک لینکطراحی سایتعکس