عشقانه ها سایت تفریحی فرهنگی مذهبی دانلود و...
| ||
|
یه نفس دور از تو بودن واسه من ماهی و سالی من به اندازهی تقدیر توام .. که به دست روشنت دل بسته من و این درد آشنای همیم نه دل مفتون دلبندی نه جان مدهوش دلخواهی
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا خواب و خیال نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت ز دو دیده خون فشانم، ز غمت شب جدایی از فکر من بگذر خیالت تخت باشد
آینه پرسیدچرادیرکرده است؟ من از هزار سال خستگي دل خوشم با غزلی تازه همینم کافی ست ای کاش احساسم گلی می بود ، میریخت عطرش را به دامانت توی این شبای دلگیر تو بیا پناه من باش دیگر از سقف زمانه, آفتابی بر نمی تابد مرا
هیـچ جـز یـاد تـو ، رویای دلاویـزم نـیست سر خود را مزن اينگونه به سنگ، شب شد خیال آمدنت را به من بده که نگاهم به روی هیچ کس خیره نماند باشد! سکوت کن گل گندم! سکوت کن.. رفتنت را ديدم .. چشم تو زينت تاريكي نيست... موجيم و وصل ما ، از خود بريدن است ای عطر بهار زندگانی . باز هم در وصف گل وا مانده ام حالمــــان بد نیست غم کم می خوریم ببین دوباره خواب رابه چشم نیمه باز من ببین خیال ناب را به چشم نیمه باز من بعدمن درذهن تويک نام ميماندبجا به یاد تو نوشتم تو دفترای شعرم سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت كاش ميشد پرنده بوديم توي دست آسمون |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |