عشقانه ها سایت تفریحی فرهنگی مذهبی دانلود و...
| ||
|
ترا افسون چشمانم ز ره برده ست و میدانم شب است و نام تو را عارفانه میخوانم تا با غم عشق تو مرا کار افتاد نه خورشیدی، نه مهتابی، شبی خاکستری دارم تو از دردی كه افتادست بر جانم چه می دانی؟ آمدي وه كه چه مشتاق و پريشان بودم
دل من باز گریست آسمان بارانيست... وحشت از عشــــــــق که نه، ترسم از فاصله هاست سراپا اگر زرد و پژمرده ایم دست عشق از دامن دل دور باد! من دلم میخواهد،خانه ای داشته باشم پر دوست گرچه چشمان تو جز در پی زیبایی نیست بمان با من که بی تو، صدایی خسته در بادم درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند قصه از حنجره ایست که گره خورده به بغض گرچه هرلحظه زبيداد تو خونين جگرم شبيه قطره باران که آهن را نمي فهمد برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست من از کجا پند از کجا باده بگردان ساقیا رد شد شبیه رهگذری باد، از درخت چه قدر فاصله اینجاست بین آدمها بگذار سر به سینه ی من تا که بشنوی از عشق مکن شکوه که جای گله ای نیست دل خوشم با غزلی تازه همینم کافی ست من نیستم مانند تو، مثل خودم هم نیستم حلالت میکنم اما هنوزم از تو دلگیرم هر چند از این دوری و چشمان قشنگت گله داریم چراغارو خاموش کن هوا هوای درده هر شعر |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |