عشقانه ها
سایت تفریحی فرهنگی مذهبی دانلود و...
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشقانه ها و آدرس ela86.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه

کاش می دانستی رقص تنهایی من
به میان شب و روز 
همه از بهر چه بود
کاش می دانستی ،من بیگانه ز خود
جرم تنهاییم امروز ،همه عشق تو بود
در سکوت تلخ و ممتد ،من و تنهایی شب 
و طنیین آشنا و دگر نیست صدایی جز عشق
و همین است که مرا میبرد اینگونه به ژرفای رکود 

[ دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

نامه فروغ فرحزاد

پرویز محبوبم ...
من این نامه را در حالی که یک دنیا غم و رنج به روحم فشار می آورد برای تو می نویسم من از دیروز تا به حال اشک ریخته ام چاره ای هم غیر از گریه کردن ندارم .
پرویز... اگر بگویم که بدتر و بداخلاق تر از فامیل ما در دنیا وجود ندارد دروغ نگفته ام اینها فقط مترصدند تا وضعی پیش بیاید و آنها بتوانند مقاصد پلید خودشان را اجرا کنند و بین دو نفر تفرقه و جدایی بیندازند و اساس سعادت ها را در هم ریزند. من از آنها به علت وجود همین اخلاق زشت همیشه متنفر و گریزان بوده ام و می دانستم که بالاخره نیش آنها به ما هم زده خواهد شد و آنها باعث رنج کشیدن من و تو می شوند .
پریروز که نواب خانم با بچه هایش به منزل ما آمدند مطالبی از تو و مادرت به مامانم گفتند که او را کاملا نسبت به تو بدبین ساخته و مرا مجبور کرده اند که تا به حال گریه کنم .
پرویزم ... من به راست و دروغ بودن این مطالب کاری ندارم فقط برای این گریه می کنم که این گفته طوری در مادرم تأثیر نموده که دیروز به من گفت « فروغ یا باید مادر پرویز راضی شود یا من تو را به او نمی دهم »
پرویز ... این حرف مرا آتش زد و می خواستم فریاد بکشم اما فقط گریه کردم می دانم که خیلی بدبختم ببین چه حرف عجیبی به من می زنند به من می گویند که تو رافراموش کنم این برای من غیر مقدور است من تو را با یک دنیا امید و آرزو دوست دارم من فقط برای این زنده ام که با تو زندگی کنم تو برای من به منزله ی جان عزیز شده ای، من تو را از صمیم قلب دوست دارم .
پس حق دارم گریه کنم . 

[ دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

وقتی دل سودایی میرفت به بستانها —— بی خویشتنم کردی، بوی گل و ریحانها
گه نعره زدی بلبل، گه جامه دریدی گل —— تا یاد تو افتادم، از یاد برفت آنها
ای مهر تو در دلها، وی مهر تو بر لبها —— وی شور تو در سرها، وی سر تو در جانها
تا عهد تودربستم، عهد همه بشکستم —— بعد از تو روا باشد، نقض همه پیمانها
تا خار غم عشقت آویخته در دامن —— کوته نظری باشد، رفتن به گلستانها
آنرا که چنین دردی از پای دراندازد —— باید که فروشوید دست از همه درمانها
گر در طلبش رنجی، ما را برسدشاید —— چون عشق حرم باشد، سهل ست بیابانها
هر تیر که در کیش ست، گر بر دل ریش آید —— ما نیز یکی باشیم از جمله قربانها
هر کو نظری دارد،با یار کمان ابرو —— باید که سپر باشد، پیش همه پیکانها
گویند مگو سعدی چندین سخن از عشقش —— میگویم و بعداز من گویند به دورانها
(شیخ اجل) 

[ دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

صبر کن قصه به پایان نرسیده است هنوز
قصه گو نقش جمالت نکشیده است هنوز 

به کجا می روی ای همدم شیرین سخنم
شاه بیت غزلم کام ندیده است هنوز 

ز چه ترک دل غمدیده ی عاشق بکنی
عشق پایان کلامت نشنیده است هنوز

گوش کن حال که عزم دگران داری تو
باغبان غنچه ی خوشبو که نچیده است هنوز

پایمال ار چه نمودی دل عاشق ز جفا
لیک عاشق ز رخت دل نبریده است هنوز... 

[ دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

تصویر نام تو
بر فنجانم می افتد .
"ماه"
در چاه هم دیدنی است ..... 

.

.

.

نمیدانم !
دل من نازک است 
یا چشمان تو تیز !
هرگاه نگاه به تو می دوزم 
بند دلم 
پاره می شود


ادامه مطلب
[ دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

چشم در راه كسي هستم
كوله بارش بر دوش ،
آفتابش در دست
خنده بر لب ، گل به دامن ، پيروز
كوله بارش سرشار از عشق ، اميد
آفتابش نوروز
با سلامش ، شادي
در كلامش ، لبخند
از نفس هايش گُل مي بارد
با قدم هايش گُل مي كارد
مهربان ، زيبا ، دوست
روح هستي با اوست !
قصه ساده ست ، معما مشمار ،
چشم در راه بهارم آري ،
چشم در راه بهار. . . ! 

[ یک شنبه 23 بهمن 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

اگر سکوت این گستره ی بی ستاره مجالی دهد،
می خواهم بگویم : سلام!
اگر دلواپسی آن همه ترانه ی بی تعبیر مهلتی دهد،
می خواهم از بی پناهی پروانه ها برایت بگویم!
از کوچه های بی چراغ!
از این حصار هر ور دیوار!
از این ترانه ی تار...
مدتی بود که دست و دلم به تدارک ترانه نمی رفت!
کم کم این حکایت دیده و دل،
که ورد زبان کوچه نشینان است،
باورم شده بود!
باورم شده بود،
که دیگر صدای تو را در سکوت تنهایی نخواهم شنید!
راستی در این هفته های بی ترانه کجا بودی؟
کجا بودی که صدای من و این دفتر سفید،
به گوشت نمی رسید؟
تمام دامنه ی دریا را گشتم تا پیدایت کردم!
آخر این رسم و روال رفاقت است،
که در نیمه راه رؤیا رهایم کنی؟
می دانم!
تمام اهالی این حوالی گهگاه عاشق می شوند!
اما شمار آنهایی که عاشق می مانند،
از انگشتان دستم بیشتر نیست!
یکیشان همان شاعری که گمان می کرد،
در دوردست دریا امیدی نیست!
می ترسیدم - خدای نکرده ! -
آنقدر در غربت گریه هایم بمانی،
تا از سکوی سرودن تصویرت سقوط کنم!
اما آمدی!
حالا دستهایت را به عنوان امانت به من بده!
این دل بی درمان را که در شمار عاشقان ‌همیشه می گنجانم،
انگشتانم، برای شمردنشان کم می آید! 

[ یک شنبه 23 بهمن 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

شب زیبایی بود
آن شبی را که در آن حس کردم
دل من پر زد و سویت آمد
آن شبی کز سر شب تا به سحر
بلبل باغ دلم نغمه برایت میخواند
هیچ یادت هست؟
آن شبی را که در دیدگانت چه تب آلود چه مست
رفت تا عمق دلم را کاوید
حال رفته ای و باز منم
که به یاد تو و آن عشق عزیز
گفته ام باز به آن نقطه به شب
رفته ام تا که بجویم دل پر مهرت را
رفته ام تا که بجویم نور پر مهر سیه چشمت را
ولی افسوس که دیگر حتی
سایه ای زان رخ پر مهر توام نیست
که من بسپارم به هوایش دل را... 

[ یک شنبه 23 بهمن 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

عاشقانه نوشتم تا عاشقانه بخوانند...
انهايي كه تنها دليل بودنشان رازيست 
كه از يك گل در سينه دارند.... 
انها كه لحظه هايشان گذشت 
به سادگي همان باراني كه باريد... 
و خاطره هاي با هم بودن را از خاطرشان شست...!!! 
انان كه تمام داراپيشان يك گل بود و يك دل كه ان را نيز بخشيدند... 

اما هرگز بهم نرسيدند 

[ یک شنبه 23 بهمن 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

سيب سرخي را به من بخشيد و رفت
عاقبت بر عشق من خنديد ورفت
چشم از من کند و دل از من بريد
حال بيمار مرا فهميد و رفت
اشک در چشمان سردم حلقه زد
بي مروت گريه ام را ديد و رفت
با غم هجرش مدارا ميکنم 
گر چه بر زخمم نمک پاشيد رفت   

[ یک شنبه 23 بهمن 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

وقتي معلم پرسيد عشق چند بخشه؟زود دستمو بالا بردم گفتم يک بخش، اما از وقتي تورو شناختم فهميدم عشق 3 بخشه:اتشه ديدنه تو…. شوقه با تو بودن….و اندوهه بي تو بودن!!!

.

.

.

در جواني غصه خوردم هيچ کس يادم نکرد / در قفس ماندم ولي صياد آزادم نکرد / آتش عشقت چنان از زندگي سيرم بکرد / آرزوي مرگ کردم مرگ هم يادم نکرد 


ادامه مطلب
[ یک شنبه 23 بهمن 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

با دل آویزترین ساز زمین
با فرح بخش ترین نغمه ی عشق
و دل انگیز ترین شعر زمان
قطعه ای خواهم ساخت
و به آواز رسا خواهم خواند...
تا نوای طرب انگیز مرا
رخش نام آور عشق برساند به نسیم
برساند به بهار
تا به مهمانی این باغ بیاید امشب 

[ شنبه 22 بهمن 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

آغوش تو گناه نيست.....
من در آغوش تو آرامش يافته ام
كه هيچ گناهي با آرامش مانوس نيست
من در آغوش تو امنيت را احساس كرده ام
كه در هيچ گناهي امنيت محسوس نيست
من در آغوش تو تمام زيبايي را لمس كرده ام...
كه در هيچ گناهي زيبايي ملموس نيست
 پس امانم بده كه تا ابد در دل این زیبایی آرامش يابم... 

[ شنبه 22 بهمن 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

بنام خدا و بنام محبوبم

سلام نازنينم
سلام به تو كه بهتريني و برايم بهترين خواهي ماند.
سلام به تو كه مقدس ترين آفريده خدائي 
و مرهم اين جان خسته .
خورشيدي در شب هاي تار، گل سرخي در كويرتنهائي ، سيب سرخي در شوره زارغربت ، قصه اي در شب هاي دراز زمستان .
تو پرنده اي هستي در آسمان خلوت زندگي من كه هرنفسم به تو مي انديشم و با خيال زندگي مي كنم .

بهترينم

چشم در انتظار توست و دلم در گرو عشق تو .
دوست دارم تورا تنگ در آغوش بگيرم و تمام دلتنگيهايم را باشعرهايم به سرزمين چشمانت هديه كنم .
دوست دارم شبنم هاي دلواپسي ام را در روي گل گونه هايت جاري سازم . صورتت را از اشكهايم خيس كنم وتو محكمتر و بلندتر از هميشه به من بگوئي خجالت بكش . 
دوستت دارم و بيشتر و بيشتر از هميشه 

[ شنبه 22 بهمن 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد
و به مجنون و به لیلا شدنش می ارزد

دفتر قلب مرا وا كن و نامی بنویس
سند عشق به امضا شدنش می ارزد

گرچه من تجربه‌ای از نرسیدن‌هایم
كوشش رود به دریا شدنش می ارزد

كیستم ؟باز همان آتش سردی كه هنوز
حتم دارد كه به احیا شدنش می ارزد

با دو دست تو فرو ریختنِ دم به دمم
به همان لحظه‌ی بر پا شدنش می ارزد

دل من در سبدی ـ عشق ـ به نیل تو سپرد
نگهش دار، به موسی شدنش می ارزد

سال‌ها گرچه كه در پیله بماند غزلم
صبر این كرم به زیبا شدنش می ارزد 

[ شنبه 22 بهمن 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

از عشق مکن شکوه که جای گله ای نیست
بگذار بسوزد دل من مسئله ای نیست

من سوخته ام در تب ، آنقدر که امروز
بین من و خورشید دگر فاصله ای نیست

غمدیده ترین عابر این خاک منم من
جز بارش خون چشم مرا مشغله ای نیست

در خانه ام آواز سکوت است ، خدایا
مانند کویری که در آن قافله ای نیست

می خواستم از درد بگوییم ولی افسوس
در دسترس هیچکسی حوصله ای نیست

شرمنده ام از روی شما بد غزلی شد 
هرچند از این ذهن پریشان گله ای نیست 

[ شنبه 22 بهمن 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

وقتی او باشد
چه غم از سیلاب
حتی با قایق کاغذی...

.

.

.

من منتظرت شدم ولي در نزدي
بر زخم دلم گل معطر نزدي
گفتي كه اگر شود مي آيم اما
مرد اين دل و آخرش به او سر نزدي 


ادامه مطلب
[ شنبه 21 بهمن 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

یادت باشد ...
یاد قلبت باشد ، یک نفر هست که این جا
بین آدم هائی ، که همه سرد و غریبند با تو
تک و تنها ، به تو می اندیشد
و کمی ،
دلش از دوری تو دلگیر است ...
مهربانم ، ای خوب !
یاد قلبت باشد ، یک نفر هست که چشمش ،
به رهت دوخته بر در مانده
و شب و روز دعایش اینست :
زیر این سقف بلند ، هر کجائی هستی ، به سلامت باشی
و دلت همواره ، محو شادی و تبسم باشد ...
مهربانم ، ای خوب !
یاد قلبت باشد یک نفر هست که دنیایش را ،
همه هستی و فردایش را ، به شکوفائی احساس تو ، پیوند زده
و دلش می خواهد ، لحظه ها را با تو ، به خدا بسپارد ...

[ پنج شنبه 20 بهمن 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

سارا معصومی، همسر مرحوم مهران قاسمی در نامه ای به وی نوشت:« یادت می آید همیشه از من می پرسیدی که سارا همه زن و شوهرهای دنیا این اندازه دیوانه هم هستند؟ من در چشمهایت خیره می شدم و تنها می گفتم : نه . نه مهران همه مثل ما نیستند و نخواهند بود. مهران! همه مثل ما نبودند چرا که در هیچ رابطه ای مردی به مهربانی و صفای تو نقش فرشته نجات همسرش را بازی نمی کند.»

دیشب به خوابم آمدی
گفتی فراموشت کنم
گفتم:فراموشت کنم؟
گفتی ز دل بیرون کنم
گفتم: محبت یا غمت؟
گقتی غم این دوریم
گفتم سزای خوبیت؟
گفتی دوستم داری تا ابد
امروز درست سه روز از رفتنت می گذرد. سه شب است که به من شب به خیر نگفتی. سه صبح سخت را بی سلام های پرخنده ات شب کرده ام .
مهران من! سخت است در این شرایط نوشتن.اما می نویسم که گمان نکنی قطار دوست داشتنت در ایستگاه این خانه مجازی متوقف شده است.می نویسم که گمان نکنی چو از دیده برفتی از دل نیز هم .مهران من! در اعماق قلبم روزنه ای روشن است به وسعت دوست داشتنی که می دانی به بزرگی دریاهاست.روزنه ای که گواهی می دهد به بالاترین نقطه این دو دنیا پرواز کرده ای. به نقطه ای که بکر است و ناب. گل من از بودن در کنار خالق مهربانی, عشق و صبوری لذت ببر.مهران من از مجاورت با چشمه زلال دوست داشتن بی توقع سیراب شو. 


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 20 بهمن 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

روزگاری همره موج سبکبال خیال
می گذشتم از کران آرزوهای محال
می دویدم می دویدم چون غزالی تیز پا
تا شدم گم در حریم آن دل بی انتها
عاقبت من کوچه بیگانگی را یافتم
یافتم بیگانگی را زندگی را باختم 

[ پنج شنبه 20 بهمن 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

شب گم شده در سیاهی چشمانت / شد رود ستاره راهی چشمانت / قربان نگاه تو که اقیانوسی / افتاده به تور ماهی چشمانت .

.

.

.

آمدم امشب به میخانه تمنایت کنم / می نمیخواهم بیا ساقی تماشایت کنم / بیقرارم ساقی از میخانه بیرونم مکن / کرده ام می را بهانه تا تماشایت کنم . 


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 20 بهمن 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]
رسیدن هم مثل نرسیدن سخت است...
رسیدن آداب دارد...
وقتی رسیدی باید بمانی،
باید بسازی...

باید مدام یادت باشد که چه قدر زجر کشیدی تا رسیدی ...
که آرزویت بوده برسی ...

وقتی رسیدی باید حواست باشد...تمام نشوی...

[ چهار شنبه 19 بهمن 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]
هنری چهارم(1553-1610) اولین پادشاه بوربون فرانسه بود.او کشورش را که به خاطر اختلاف مذهبی از هم پاشیده بود دوباره متحد سات.از سال 1572 پادشاه ناوار و از سال 1589 پادشاه فرانسه شد. در میدان جمنگ سربازی بی نظر و در سر میز مذاکره، مذاکره کننده ای ماهر بود.این نامه را از میدان جنگ به گابریل دستر نوشته است.
یک روز تمام صبورانه درانتظار رسیدن خبری از شما بودم.برای رسیدن نامه لحظه شماری میکردم، غیر از این هم سزاوار نبوده است ، ولی دلیلی ندارد که یک روز دیگر ه به انتظار بنشینم مگر اینکه خدمتکارانم تنبلی کرده یا اسیر دشمن شده باشند چون که جرات نمیکنم به شما خرده بگیرم ، ای فرشته زیبای من: از عش و علاقه شما نسبت به خودم مطمئن هستم البته این نیز بین خاطر است که عشق و عاقه من نسبت به هیچ کس هرگز بیش از این نبوده. به همین دلیل است که در تمام نامه ها این جمله ترجیع بند کلام من شده است: بیا،بیا، ای معشوق عزیزم.
کرم نما و فرودا و به مردی افتخار بده که اگر آزاد بود هزاران فرسنگ راه میپیمود تا خود را به پایت اندازد و دیگر هرگز از پیش پایت برنمیخواست. اگر مایل باشید از اینجا خبری بگیرید باید بگویم که آب درون خندق ها را خشک کرده ایم اما توپها تا روز جمعه که به خواست خداوند در شهر شام خواهیم خورد در جای خود مستقر نمیشوند.
فردای روزی که به مانت برسی، خواهرم به آنه یعنی همان جایی که هر روز از لذت دیدار شما برخوردار میشوم وارد خواهد شد.یک دسته شکوفه پرتقال را که هم اینک به دستم رسیده پیشکش میفرستم. دست کنتس (خواهر گابرل، فذانسوا) و دست دوست عزیزم (خواهر هنری،کاترین) را اگر آنجا باشند میبوسم و در مورد عشق شما نازنینم نیز باید عرض کنم که بر خاک پایتان یک میلیون بار بوسه میزنم.
16 ژوئن 1593


[ چهار شنبه 19 بهمن 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

با درودی به خانه می آیی و
با بدرودی
خانه را ترک می گویی
ای سازنده!
لحظه ی ِ عمر ِ من
به جز فاصله یِ میان این درود و بدرود نیست:
این آن لحظه ی ِ واقعی ست
که لحظه ی ِ دیگر را انتظار می کشد.
نوسانی در لنگر ساعت است
که لنگر را با نوسانی دیگر به کار می کشد.
گامی است پیش از گامی دیگر
که جاده را بیدار می کند.
تداومی است که زمان مرا می سازد
لحظه ای است که عمر ِ مرا سرشار می کند.

[ چهار شنبه 19 بهمن 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

دیگر دل شکسته راهی به تو ندارد
این ساز دل شکسته سوزی ز تو ندارد
دیگر نشان ز این عشق من پیش خود ندارم
دیگر تو را در این دل من پیش خود ندارم
می پرسم از دل خود شاید تو را بیابم
شاید تو را در این دل من پیش خود بیابم
رفتی تو از دل من دیگر تو را نخواهم
دیگر منم دل من دیگر تو را نخواهم
زین پس ز تو دل من دیگر نشان نگیرم
دیگر در این دل خود یادی ز تو نگیرم

[ سه شنبه 18 بهمن 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

بدون تو هرگز!

این کلام حرف آخر من است : بدون تو هرگز!

این عشق تو سرپناه آخر من است و این دوست داشتنت ، تنها امید بودن من است...

بدون تو حرفی برای گفتن نیست ، به جز یک کلام : آن هم کلام آخر : خدانگهدار زندگی!

بدون تو جایی برای ماندن نیست و هیچ راهی برای زنده بودن نیست...

چشم به راه تو میباشم در این جاده زندگی ، با پاهای خسته و دلی پر از امید!

وقتی غروب می شود و تو نمی آیی دلم پر از خون می شود و چشمهایم پر از اشک...

باز به انتظار طلوع و آمدنت مینشینم ،دلم میخواهد آن لحظه همچو خورشید در آسمان قلبم طلوع کنی.

ای وای از فردا... از آن روزی که آسمان ابری و دلگرفته باشد آن زمان خورشیدی در آسمان نیست،

و باز باید به انتظارت نشست و گریست با همان دل پر خون ، با آن پاهای خسته و قلبی شکسته...

این کلام حرف آخر من است : بدون تو هرگز!

این عشق تو سر پناه آخر من است و این غروب آغاز دلتنگی های من است...

 

بدون تو جایی نیست برای ماندن ، بدون تو باید سفر به آن سوی دنیا کرد....

آری این کلام حرف آخر من است : بدون تو هرگز


[ سه شنبه 18 بهمن 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]
  سالها رفت و هنوز
یک نفر نیست بپرسد از من
که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟
صبح تا نیمه ی شب منتظری
همه جا می نگری
گاه با ماه سخن می گویی
گاه با رهگذران،خبر گمشده ای می جویی
راستی گمشده ات کیست؟
کجاست؟
صدفی در دریا است؟
نوری از روزنه فرداهاست
یا خدایی است که از روز ازل ناپیداست...؟


[ دو شنبه 17 بهمن 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

تحقیر می شدم که تو قدّ جهان شدی ...
با روح بغض کرده ی من مهربان شدی ...
سرما گرفته بود دو دست مرا که تو ...
در این دو قطب یخزده آتشفشان شدی ...
روح مرا سکون غریبی گرفته بود ...
دریا شدی و باد شدی، بادبان شدی ...
تسخیر کرده بود مرا دست های خاک ...
تو آمدی و بال مرا آسمان شدی ...
چیزی نداشتم همه از دست رفته بود ...
اما برای من تو زمین و زمان شدی ...
پس من تمام وسعت خود را دعا شدم ...
شاید تو مستجاب شوی، ناگهان شدی ...

[ یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

لبانک ز شوق گل شاداب توان داشت /

من نوحه سرای گل افسرده خویشم /


شادم که دگر دل نگراید سوی شادی/

تا داد غمش ره، بر سرا پرده خویشم/


پی کرد فلک مرکب آمالم و در دل /

خون موج زد از بخت بد آورده خویشم/


گویند که: «امید و چه نومید!» ندانند/

من مرثیه خوان وطن مرده خویشم /
( م- امید)

[ یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

هيچكس در دل تاريكي شب
با چراغي به سراغم نرسيد
هيچكس موقع پژمردن برگ
با گلي تازه به باغم نرسيد
هيچكس بازو به بازويم نداد
اي روزگار
گل پريشان شد ،زمستان شد بهار
از جواني نيست چيزي يادگار
هيچكس اين روزها همدرد و همرازم نشد
آگه از درد من و دلتنگي سازم نشد
باغ زير بال پروازم نشد
هيچكس

[ یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]
صفحه قبل 1 ... 20 21 22 23 24 ... 28 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید.امیدوارم لحظات خوبی را در این وبلاگ داشته باشید.
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1344
بازدید دیروز : 738
بازدید هفته : 1344
بازدید ماه : 28400
بازدید کل : 308878
تعداد مطالب : 4364
تعداد نظرات : 1580
تعداد آنلاین : 1

فروش بک لینکطراحی سایتعکس