عشقانه ها
سایت تفریحی فرهنگی مذهبی دانلود و...
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشقانه ها و آدرس ela86.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه

من هیچ ندانم که مرا آنکه سرشت / از اهل بهشت کرد، یا دوزخ زشت

جامی و بتی و بربطی بر لب کشت / این هر سه مرا نقد و ترا نسیه بهشت . . .

.

.

.

آهم که هزار شعله در بر دارد / صد سلسله کوه را ز جا بر دارد

من رعدم و می‌ترسم اگر آه کشم / سرتاسرِ آسمان ترک بر دارد . . . 


ادامه مطلب
[ شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

چقدر خوب و روشن است نمای چشم های تو
نمی رسد ستاره ای به پای چشم های تو 
به ماه خیره می شوم فقط و گریه می کنم
دلم که تنگ می شود برای چشم های تو
و هی مرور می کنم نگاه اول تو را
وگر نمی رسد به من صدای چشم های تو
تو تا پلک می زنی به سجده می رود دلم
به پیشگاه اعظم خدای چشم های تو
شبی خراب می شود حصارهای فاصله
و آب می شود دلم به پای چشم های تو 

[ شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

می نویسم برای تو
برای تو ای دوستی که گذاشتن اسم دوست زیبنده ی توست
زبانم از بیان گفتنی ها در باب تو , قلمم از نوشتن خوبی ها
در وصف تو و چشمانم از دیدن سیرت نیکویت عاجز است.
خدا را با تمام وجودم شکر می گویم که دوستی همانند تو
را در مسیر رودخانه ی زندگیم قرار داد.
خداوند از نور بخشندگیش در تو گویی دمیده است که با
وجود آنکه تو را رنجانده بودم مرا بخشیدی.
در برابر خوبی هایت کاری نتوانم کرد
تنها این را بدان که طاقت دیدن مرواریدهای چشمانت و
تر شدن گونه هایت را ندارم.
طاقت دیدن سنگینی قلب ترک خورده ات و خرد شدن هر
تکه ی آن را ندارم.
طاقت دیدن ذره ذره فنا شدنت را ندارم.
می خواهم شادی واقعی زندگیت را برای لحظه ای کوچک ببینم.
خواهش می کنم نذار فنا شدنت را قبل از نیستی خود ببینم.
این را بدان با آنکه روزی از تو جدا خواهم شد ولی یاد تو همواره
در گوشه ی قلبم خواهد ماند و هیچ وقت نام زیبایت.....عزیزم
از قلب کوچکم محو نخواهد شد. 

[ شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

چشمه های خروشان تو را می شناسند
موجهای پریشان تو را می شناسند
پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی
ریگهای بیابان تو را می شناسند
نام تو رخصت رویش است و طراوت
زین سبب برگ و باران تو را می شناسند
از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی
ای که امواج طوفان تو را می شناسند
اینک ای خوب فصل غریبی سر آمد
چون تمام غریبان تو را می شناسند
کاش من هم عبور تو را دیده بودم
کوچه های خراسان تو را می شناسند.

قیصر امین پور 

[ شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

من امشب دفتر تقویم عمرم را
بدست عاصی دریای نا ارام خواهم داد
همان دریا که بغض شکوه هایم در گلوی موج خیزش زخم بر میداشت
همان دریا که میگفتی:
تورا در من تجلی میکند ای دوست
بگو ای انکه بی من مثل من تنهای تنهایی
کدامین یار ما را میبرد تا انتهای باغ بارانی 


 

[ شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

هرگز از دوری این راه مگو!
و از این فاصله ها که میان من و توست
...و هرگاه که دلت تنگ من است،
بهترین شعر مرا قاب کن
و پشت نگاهت بگذار!
تا که تنهایی ات از دیدن من جا بخورد!
و بداند که دل من با توست
و همین نزدیکی ست...
 

[ شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

در تقویم دوستی این را به ذهنت بسپار

روزی به نام فراموشی وجود ندارد . . .

.

.

.

کــــــــاش گاهی زنـــــــــدگی

[◄◄ι] [ ιι ] [■] [►] [ι►►]

داشت . . . ! 


ادامه مطلب
[ جمعه 8 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

خدا پشت و پناهت زود برگرد
فداي شکل ماهت زود برگرد
هوا سرد است،شالت را بينداز
بگير اين هم کلاهت،زود برگرد
ببين اين گونه نگذا ري بماند
دو چشمانم به راهت زود برگرد
دلم را مي شکاني اي مسافر
به جبران گناهت زود برگرد
برايت نیست جايي مثل خانه
بسوي زاد گاهت زود برگرد
بيا از زير قرآنم گذر کن
خدا پشت و پناهت، زود برگرد 

[ جمعه 8 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

سلام
باز تنهاي من باعث شده كه برات نامه بنويسم وقتي نيستي وقتي كه دارم ثانيه ها رو ميشمارم تا تو بياي ولي ثانيه ها سنگ دل شدن و نميگذرن تا تو بياي.نميدونم شايد من دارم كم طاقت ميشم هر چي كه هست دارم ميسوزم تو حسرت ديدن تو تو حسرت گرفتن دستهاي مهربون تو .كاش فقط يكبار فقط يكبار ميفهميدي كه ميخوام بهت چي بگم شايدم ميدوني و به روت نمياري.اه خداجونم كمكم كن خيلي زياد به كمكت احتياج دارم .خدايا من دورم ولي تو مراقبش باش.عزيز دلم ميدونم هميشه با اين نامه خاطر قشنگت رو خيلي اذيت ميكنم ميدونم ديگه داري خسته ميشي ولي به خدا ديگه طاقت ندارم از تو دور باشم ديگه نميتونم دوري از تو رو تحمل كنم كاشكي خدا يه بار صدام رو ميشنيد و دعاي من رو هم مستجاب ميكرد.نور چشمم بازم تو رو به خداي بزرگ و مهربون ميس÷ارمت هميشه دوستت دارم. 

[ جمعه 8 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

هنوز دنیای من هستی با اینکه دنیامون دوره
هنوز چشمهای بی مهرت واسه من چشمه ی نوره
هنوز عکست روی دیوار با من آشتیه می خنده
دل مغرور تو اما به روم درها رو می بنده
کدوم جرمه کدوم تقصیر که اینطور داده بر بادم
گناهم هر چی که بوده نمیره عشقت از یادم
نمیره عشقت از یادم دیگه بسه فراموشی
صدای قلبمو بشنو نخواه گم شم تو خاموشی
کدوم جرمه کدوم تقصیر که اینطور داده بر بادم
گناهم هر چی که بوده نمیره عشقت از یادم
نخواه از من فراموشی بلرزونم با یک لبخند 

[ جمعه 8 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

دستی تکان نداد وقتی دلم شکست
باور نمی کنم شاید نداشت دست
هر چند می شنید فریادهای دل
اما غریبه وار از کوچه رخت بست
من با خیال او اینجا نشسته ام
او بی خیال من با دیگری نشست
دیریست مانده ام بیهوده منتظر
ای کاش می رسید یارم ز دور دست
هرگز ندیدمش اما هنوز هم
نفرین نمی کنم شاید نداشت دست.... 

[ جمعه 8 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

من هستم و دوباره دلی بی قرار تو
این کوچه های خسته ی چشم انتظار تو
منظومه ی بلند غزل های ناز من!
خورشید هم ستاره شود در مدار تو
زیبا ترین تغزل بارانی منی
می بالد عاشقا نه غزل در بهار تو
عطری نجیب می وزد از واژه های من
هرگز نبوده این همه شعرم دچار تو
بخشیدم عاشقا نه دلم را به چشمهات
باشد که بی بها نه شود در کنار تو
جایی که عشق نیز دچار تو می شود
 از من عجیب نیست شوم بی قرار تو 

[ جمعه 8 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

حق با تو بود یه جا باید تموم شه
تا کی روزات به پای من حروم شه
خزونمون منتظر بهار نیست
حق با تو بود رسیدنی تو کار نیست
حق با تو بود گذشت دیگه جوونی
ستاره و گریه و مهربونی
گذشت دیگه از منو تو بهونه
دیوونه بازی های عاشقونه
یکی بودو یکی نبود باشه برو بود و نبود
حق با توه همه کسم من بدم عیب از تو نبود
یکی بودو یکی نبود باشه برو بود و نبود
حق با توه همه کسم من بدم عیب از تو نبود 

[ پنج شنبه 7 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

ديرگاهيست که تنها شده ام / قصه غربت صحرا شده ام
وسعت درد فقط سهم من است / باز هم قسمت غم ها شده ام 
دگر آئينه ز من با خبر است / که اسير شب يلدا شده ام
من که بي تاب شقايق بودم / همدم سردي يخ ها شده ام 
کاش چشمان مرا خاک کنيد / تا نبينم که چه تنها شده ام . . . 

[ سه شنبه 5 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

بعضی وقت ها کسی پیدا میشه که چنان کیشت میکنه که سال های سال مات می مونی !

.

.

.

خسته ام ... نه این که کوه کنده باشم ، نه ! دل کنده ام ... ! 

شهادت حضرت زهرا (س) تسلیت باد.


ادامه مطلب
[ سه شنبه 5 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

اميد زيستنم ، ديدن دوباره ي توست
قراربخش دلم ، تاب گاهواره ي توست
تو ، اي شكوفه ي ايام آرزومندي
بمان كه ديده ي من روشن از نظاره ي توست
نگاه پاك توام صبح آفتابي بود
كنون چراغ شبم پر ستاره ي توست
به يك اشاره ، مرا رخصت پريدن بخش
مه مرغ وحشي دل ،‌ رام يك اشاره ي توست
به پاره كردن اوراق هر كتاب مكوش
دلم كتاب پريشان پاره پاره ي توست
شبي نماند كه بي گريه ام به سر نرسيد
زلال اشك پدر ، برق گوشواره ي توست
دلم چو موج ، به سر مي دود ز بيم زوال
كرانه اي كه پناهش دهد ، كناره ي توست
خجسته پوپك من اي يگانه كودك من
اميد زيستنم ، ديدن دوباره ي توست 

شهادت مظلومانه بی بی دو عالم حضرت زهرا (س) تسلیت باد

[ سه شنبه 5 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

خجل از اين همه پاکی
راست می گويند که او بسيار مهربان است.
پاکی و صداقت کلام تو - مرا ياد مريم عذرا می اندازد. آنگاه که لب به سخن می گشايی گويی - چشمه ای هستی که آب گوارا را بر تشنگان ارزانی می داری.
حيفم آمد نگويم : تو بيشک با ماه آسمان خويشاوندی داری. و شايد او هستی که در جلوه ای تازه رخ می نمايی.
اما يار می داند که اين همه پاکی و صداقت - اين پرنده عاشق را سخت بی تاب ميکند.
و تو ای لاله وحشی - رحم کن بر اين قلب کوچک.
خدايا چون روح تو بر کالبد مرده من دميده شد - از دريای بيکران عشق تو نيز مرا جرعه ای دادند. خوشم که از خدايايم و عشق ورزی پيشه من - و انتظار عادت من - تا جرعه ای از اين شراب پاک بنوشم و آنگه سر بر پای يار -رقص کنان مرگ را فرياد کنم.
درود بر سرخی شفق -در آندم که عاشقی انتظار معشوق را می کشد 

شهادت ام ابیها ، سرور زنان بهشتی حضرت زهرا (س) تسلیت باد.

[ سه شنبه 5 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 تو اگه پرنده باشی چشای من آسمونه
راز پر کشیدنت رو کسی جز من نمیدونه
واسه من سخت که بی تو بنویسم مشق پرواز
با صدای ساز خسته تر کنم گلوی آواز
من و تو گرچه اسیریم حیفه از غصه بمیریم
بیا تا آخر دنیا بشینیم و پر نگیریم
جای پر زدن زمین نیست توی قلب آسمونه

شهادت حضرت زهرا (س) تسلیت باد.

[ سه شنبه 5 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

دوست دارم یک شبه هفتاد سال پیر شوم.
در کنار خیابانی بایستم.
تو مرا بی آنکه بشناسی از ازدحام تلخ خیابان عبور دهی...
هفتاد سال پیر شدن یک شبه
به حس گرمی دست های تو
هنگامی که مرا عبور می دهی بی آنکه بشناسی،
می ارزد!
 

شهادت حضرت زهرا (س) تسلیت باد

[ سه شنبه 5 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

خیره است چشم خانه به چشمان مات من
خالی است بیصدا و سکوتت حیات من
حق السکوت میطلبد از لبان تو
چشمان لا ابالی و لبهای لات من !

.

.

.

برای پریدن لازم نیست پرنده باشم !
همین که بخندی بال در میاورم ! 


ادامه مطلب
[ دو شنبه 4 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

هر زمانم که خط سبز توآید در چشم
سبزه بینم ز لب چشمه که برمی‌روید
ای بسا برگ شقایق که دمادم در باغ
از سرشک من و خوناب جگر می‌روید
ظاهر آنست که از خون دل فرهادست
آن همه لاله که بر کوه و کمر می‌روید
اگر از چشم تو خواجو همه گوهر خیزد
از رخ زرد تو چونست که زر می‌روید 
.

[ دو شنبه 4 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

در کهکشان بی انتهای عشق، با اخلاص و صداقتم خود را به آتش می کشم تا شمع و چراغی باشم برای تاریک اندیشان، شاید که به خود آیند! و هم نوری باشم برای جويندگان، شايد که راه را بيابند! و هم مشوق و تشويقی باشم برای راه يافتگان، شايد که بشتابند و سرعتشان را بيشتر کنند.
همچون پروانه ای سبکبال و رقصان، عاشقانه بسوی خورشید عشق پرواز میکنم
در اين مسير يا تنها و غريب همچون ستاره ای فروزان و دنباله دار تا به خورشيد خواهم رفت و آنگاه آنچنان خواهم سوخت تا خود جزئی از خورشيد شوم، و يا اينکه در طی راه به يار و معشوقم خواهم رسيد، و آنگاه در جريان اين وصل و اتصال، انفجاری رخ خواهد داد که درب ورود به بهشت عشق را باز ميکند.
و عجبا که ورودی بهشت عشق ذره ای تضاد و ناخالصی و دوگانگی را نمی پذيرد! و ما را چه باک که تمامی رگ و ريشه ناخالصی هايمان را در امواج انفجار سوزانده ایم و در عمق انفجار مجذوب و ترکیب و یک واحد شده ایم .
و اگر بخواهد وصلی پيش بيايد بدون انفجار و انقلاب، نمی توان وارد بهشت عشق شد و به ناچار در گرداب تضادها دور خودمان میچرخیم! و اگر بخواهد اینچنین باشد، همان بهتر که به تنهائی راهم را تا رها شدن در خورشید عشق ادامه دهم و تو می توانی نظاره گر سوختنم باشی، شاید .. 

[ دو شنبه 4 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

باید از رود گذشت
باید از رود
اگر چند گل آلود
گذشت
بال افشانی آن جفت کبوتر را
در افق می بینی
که چنان بالابال
دشت ها را با ابر
آشتی دادند ؟
راستی ایا
می توان رفت و نماند
راستی ایا
می توان شعری در مدح
شقایق ها خواند ؟ 

[ دو شنبه 4 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

زندگی نامه ی شقایق چیست ؟
رایت خون به دوش وقت سحر
نغمه ای عاشقانه بر لب باد
زندگی را سپرده در ره عشق
به کف باد و هرچه باداباد 

[ دو شنبه 4 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

عشق را تن پوش جانم مي كني
چتري از گل سايه بانم مي كني
اي صداي عشق در جان و تنم
آن سكوت ساكت و تنها منم
من پر از اندوه چشمان توام
آشنايي دل پريشان توام
آتش عشق تو در جان من است
عاشقي معناي ايمان من است
كي به آرامي صدايم مي كني
از غم دوري رهايم مي كني
اي كه در عشق و صداقت نوبري
كي مرا با خود از اينجا مي بري 

[ دو شنبه 4 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

تا کدوم ستاره دنبال تو باشم
تا کجا بی خبر از حال تو باشم
مگه میشه از تو دل برید و دل کند
بگو می خوام تا ابد مال تو باشم
از کسی نیست که نشونی تو نگیرم
به تو روزی میرسم من که بمیرم
هنوزم جای دو دستات خالی مونده
تا قیامت توی دستای حقیرم
خاک هر جاده نشسته روی دوشم
کی میاد روزی که با تو روبرو شم؟
من که از اول قصه گفته بودم
غیر تو با سایه ام نمی جوشم 

[ یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

عمري در اين عالم با غصه خو کردم
يک روزِ بي غم را من آرزو کردم
شايد که تقديرم با غم گره خورده
حالا که بنشستم تنها وافسرده
اي کاش مرا از نُو ، يک باغبان مي کاشت
تا ريشه و برگم نقشي ز شادي داشت
اما دگر دير است ، من خوب مي دانم
تا رويشي ديگر ، هرگز نمي مانم ... 

[ یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

باراني ام , باراني ام , باراني از آتش
يك روح بي پروا و سرگرداني از آتش
.
اين كوچه ها , ديوارها , اصلاً تمام شهر
سوزان و من محبوس در زنداني از آتش
.
اهل غزل بودم ، خدا يكجا جوابم كرد
با واژه اي ممنوع ، با انساني از آتش
.
بي شك سرم از توي لاكم در نمي آمد
بر پا نمي كردي اگر طو فاني از آتش
.
تا آمدي ، آتشفشاني سالها خاموش
بغضش شكست و بعد شد طغياني از آتش
.
كاري كه از دست شما هم بر نمي آمد
من بودم و در پيش رويم خواني ازآتش
.
اين روزها محكوم ِ اعدامم به جرم عشق
در انتظارم بشنوم ، فرماني از آتش 

[ یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

من نمی دانستم ، که سر انجام چه آید به سرم ؟
تو مرا خوب نگر ، شاید اینبار ببینی که تو را منتظرم !
.
.
.
.
سوز دلم نشنیدی و از بام قلبم پر زدی
رفتی تو از کوی من و بر قلب من خنجر زدی
من ماندم و یک کوله بار از خاطره در خاطرم
چشم انتظار بر درگهم شاید که روزی در زنی 


ادامه مطلب
[ شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

آیینه پرسید که چرا دیر کرده است؟؟؟
نکند دل دیگری او را اسیر کرده است!!!
خندیدم گفتم او فقط اسیر من است
تنها دقایقی چند تاخیر کرده است
گفتم امروز هوا سرد بوده است
شاید موعد قرار تغییر کرده است
خندید به سادگیم آیینه و گفت:
احساس پاک تورا زنجیر کرده است
گفتم از عشق من چنین سخن مگوی!
گفت خوابی سال ها دیر کرده است...
در آیینه به خود نگاه می کنم آه...
عشق تو عجیب مرا پیر کرده است
راست میگفت آینه که منتظر نباش
او برای همیشه دیر کرده است!!!
اوبرای همیشه دیر کرده است 

[ شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]
صفحه قبل 1 ... 9 10 11 12 13 ... 28 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید.امیدوارم لحظات خوبی را در این وبلاگ داشته باشید.
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 567
بازدید دیروز : 957
بازدید هفته : 567
بازدید ماه : 14428
بازدید کل : 448339
تعداد مطالب : 4364
تعداد نظرات : 1580
تعداد آنلاین : 1

فروش بک لینکطراحی سایتعکس