عشقانه ها
سایت تفریحی فرهنگی مذهبی دانلود و...
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشقانه ها و آدرس ela86.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه

خون ما از خون دیگر عاشقان رنگین تر است
گاه یک دشنام از صدها دعا شیرین تر است
سنگدل ! من دوستت دارم ، فراموشم مکن
بر مزارم این غبار از سنگ هم سنگین تر است
.
.
.
.
می زند باران نفرت بر پشت شیشه
حکم قلبم را نوشتن تنهایی تا به همیشه 


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست
آه ...! بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

مثل عکس رُخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست

بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست

باز می پرسمت از مسئله ی دوری و عشق
و سکوت تو جواب همه ی مسئله ها 

[ پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

برای کسی که هرگز نفمید , نخواست , نتوانست

من تو را به کسی هدیه می دهم که از من عاشق تر باشد و از من برای تو مهربان تر.
من تو را به کسی هدیه می دهم که صدای تو را از دور، در خشم، در مهربانی، در دلتنگی، در خستگی، در هزار همهمه ی دنیا، یکه و تنها بشناسد.
من تو را به کسی هدیه می دهم که راز معصومیت گل مریم و تمام سخاوت های عاشقانه این دل معصوم دریایی را بداند؛ و ترنم دلپذیر هر آهنگ، هر نجوای کوچک، برایش یک خاطره باشد.
او باید از نگاه سبز تو تشخیص بدهد که امروز هوای دلت آفتابی است؛ یا آن دلی که من برایش می میرم، سرد و بارانی است.
ای.... ،ای بهانه ی زنده بودنم؛ من تو را به کسی هدیه می دهم که قلبش بعد از هزار بار دیدن تو، باز هم به دیوانگی و بی پروایی اولین نگاه من بتپد. همان طور عاشق، همان طور مبهوت و مبهم...
تو را با دنیایی حسرت به او خواهم بخشید؛
ولی آیا او از من عاشق تر و از من برای تو مهربان تر است؟آیا او بیشتر از من برای تو گریسته است؟؟ نه... هرگز...هرگز
ولی، تو در عین ناباوری، او را برگزیدی...
می دانم... من دیر رسیدم...خیلی دیر...خیلی...
یك بار دیگر بگذار بی ادعا اقرار كنم كه هر روز دلم برایت تنگ می شود. روزهایی که تو را نمی بینم، به آرزوهای خفته ام می اندیشم، به فاصله بین من و تو،...
هر روز به خود می گویم کاش شیشه عمر غرورم را شکسته بودم
کاش به تو می گفتم که عاشقانه دوستت دارم تا ابد... 

[ پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

در درون ذهن من هرگز نمی میرد کسی
مرگ احساس مرا ماتم نمی گیرد کسی
رفته ام من سالها از خاطرات این و آن
یک سراغ ساده هم از من نمی گیرد کسی
غرقه گشتم در درون موج های حادثه
از برای یاری من بر نمی خیزد کسی
شانه های عاشقان گر تکیه گاه اشکهاست
پس چرا بر شانه ام اشکی نمی ریزد کسی 

[ پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

بي تو اينجا نا تمام افتاده ام
پخته اي بودم که خام افتاده ام
گفته بودي تا که عاقلتر شوم
آه ، مي خواهي مگر کافر شوم
من سري دارم که مي خواهد کمند
حالتي دارم که محتاجم به بند
کاشکي در گردنم زنجير بود
کاشکي دست تو دامنگيربود
عقل ما سرمايه دردسر است
من جهان را زير وبالا کرده ام
عشق خود را در تــــــو پيدا کرده ام
من دگر از هر چه جز دل خسته ام
عهد ياري با دل دل بسته ام
بر لب تو خنده مجنوني ام
خنده تو رنگي از دلخونيم 

[ پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

تا تو رفتی این دل من بی تو تنها مانده است
آتشی زین کاروان رفته بر جا مانده است
روزها بگذشت و من در شوق دیدارم هنوز
منتظر چشمم به بازیهای فردا مانده است
طاقت بار فراقت بیش از اینم مشکل است
همتی کاین رهرو کوی وفا وا مانده است
روز و شبها با خیالت گفتگوها کرده ام
زنده مجنون با امید عشق لیلا مانده است
شوق دیدار تو بر این دل تسلی میدهد
زین سبب در این مصیبتها شکیبا مانده است
در میان بحر غمها زورق قلبم شکست
قایق بشکسته سرگردان به دریا مانده است
سهم من از گردش دور زمان شادی نبود
بار سنگینی ز ناکامی و غمها مانده است
کاش بودی و میدیدی چه دردی میکشم
ای طبیب من ؛ مریضت بی مداوا مانده است 

[ پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

زندگی دریای پر تلاطمی است که قطب نمای آن محبت است
.
.
.
.
زندگی آنقدر ابدی نیست که بتوان هر روز مهربان بودن را به فردا انداخت 


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

با دل آویزترین ساز زمین
با فرح بخش ترین نغمه عشق
و دل انگیز ترین شعر زمان
قطعه ای خواهم ساخت
و به آواز رسا خواهم خواند...
تا نوای طرب انگیز مرا
رخش نام آور عشق برساند به نسیم
برساند به بهار
تا به مهمانی این باغ بیاید امشب... 

[ چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

ای فرشته زیبای رویاهای من..
نمیدانی که بی تو چگونه بار سنگین روزهای سربی را بدوش میکشم.
و بدون گرمای دستهای مهربانت..
چگونه در ثانیه های عذاب اور روزهای جدایی محو میشوم..
و چگونه در کابوسهای زنده این روزها شوم میشکنم...
هر لحظه بی تو..
زمان همچون اوار ابدی مرا به تاریکی عصیانگر نا امیدیها میکشاند..
و اینک این من هستم..
که در تاریکترین لحظات این فصل سرد..
از انسوی جنگلهای سر سبز خاطره..
هنوز تو را میخوانم..
و همراه با نفسهای سنگینم..
میگویم:
دوستت دارم 

[ چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

نکند شکوفه روزی به کویر دل ببند
نکند پرش بریزد نکند لبش نخندد
نکند که سینه سرخی دل از آسمان بگیرد
همه جا بهار باشد گل من ولی بمیرد
شب و آن هزار چشمی که دوباره می درخشد
نکند که خواب باشم و خدا مرا نبخشد 

[ چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

دور تنهایی خود تو کشیدی یک حصار
آمدم من تا خودم را در خلوت تو جا کنم
تا برایت عشق را معنا کنم
تا به دنبال شقایق بدویم
تا بخندیم و محل به غم و غصه ندهیم
تا ابد، تا تماشای محبت برویم
و نگوییم هرگز
که چرا آنچه که خواستیم ، نشد
و بگوییم خدا در دل ما تنها شد 

[ چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

هنوزم رسم دنیا بی وفاییست
هنوزم جرم آدم هم صداییست
کبوتر با کبوتر ، باز با باز
هنوزم رسم پرواز آشناییست
هنوزم عاشق و معشوق ، تنها
هنوزم درد عاشق ها جداییست
چه قانونی ! چه وجدانی ! چه جرمی !
هنوزم دل شکستن بی گناهیست . 

[ چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

آنجا که تویی ، رهگذری نیست مرا
جز دوری تو غم دیگری نیست مرا
خواهم که به جانبت پرواز کنم
حیف است که هیچ بال و پری نیست مرا
.
.
.
.
برای زیبا زندگی نکردن کوتهی عمر را بهانه نکن
عمر کوتاه نیست ، ما کوتاهی میکنیم 


ادامه مطلب
[ سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

تو را با غیر میبینم صـــــدایم در نمی اید
دلم میسوزد و کاری زدستم بر نمی اید

نشستم باده خوردم خون گریستم کنجی افتادم
تحمل میرود اما شب غـــــــــــــــــم سر نمی اید

چه سود از شرح این دیوانگیها بیقراریهـــا
تو مه بی مهری و حرف منت باور نمی اید

توانم گفت مستم میکنی با یک نگه اما
حبیبا درد هجرانت بگفتن در نمـــــی اید

منه بر گردن دل بیش از این طرق جفا کاری
که این دیوانه گر عاشق شود دیگر نمی اید

دلم در دوریت خون شد بیا و اشک چشمم ببین
خدا را از چه بر من رحمت ای کافـــــــر نمی اید 

[ سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

هرگز تو را فراموش نخواهم کرد حتی اگر مرا از یاد ببری
و هرگز از تو رنجور نخواهم شد چرا که تو را دوست دارم
دیوانه وار عاشقت شدم چرا که مهربانی را در وجودت دیدم
با چشمانت وجودم را دگرگون ساختی و اگر تو نبودی هرگز عاشق نمی شدم
نه تو از عشق من دست می کشی و نه قلب من از عشقت روی گردان می شود
سوگند که وجود تو در سرنوشت من نوشته شده است و اگر با مژگانت اشاره ای کنی
فرسنگ ها راه خواهم پیمود چرا که شب عشق بسیار طولانی است
و قلبم در آرزوی تو می سوزد
آنگاه که از برابر دیدگانم دور شوی خورشید وجودت پنهان می گردد
و ابرهای غم و اندوه مرا دربر می گیرند و به دنیای غریبی می برند
همیشه در قلبم حضور داری و عشقت زندگی ام را گلباران کرده است
تمامی این دنیا را با قلبی پر از رمز و راز دنبالت طی کرده ام
محبوبم... همیشه به انتظار بازگشتنت خواهم ماند...
همیشه ی همیشه... 

[ سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

آرزومه که یه لحظه رو به روی من بِِایستی*
اخه قلبم نگرونه توی شهری که تو نیستی*
تو خیال کن ادمای همه دنیا توی شهره*
توی شهره بی تو اما دل من با همه قهره*
تو شهری که تو نیستی همه جا رو غم گرفته*
هر کجا رفتی صدام کن عزیزم دلم گرفته*
شدم اون غریبه ای که تو نباشی نمی ارزه*
دارم از نفس می افتم مثل یک گیاه هرزه*
آرزومه که یه لحظه رو به روی من بِِایستی
اخه قلبم نگرونه توی شهری که تو نیستی
تو خیال کن ادمای همه دنیا توی شهره
توی شهره بی تو اما دل من با همه قهره*
تو شهری که تو نیستی همه جا رو غم گرفته*
هر کجا رفتی صدام کن عزیزم دلم گرفته*
شدم اون غریبه ای که تو نباشی نمی ارزه*
دارم از نفس می افتم مثل یک گیاه هرزه* 

[ سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

رفیق راهی و از نیمه راه می گویی
وداع با من بی تكیه گاه می گویی
میان این همه آدم، میان این همه اسم
همیشه نام مرا اشتباه می گویی
به اعتبار چه آیینه ای، عزیز دلم
به هركه می رسی از اشك و آه می گویی
دلم به نیم نگاهی خوش است، اما تو
به این ملامت سنگین، نگاه می گویی؟
هنوز حوصلهء عشق در رگم جاری است
نمرده ام كه غمت را به چاه می گویی 

[ سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

دستی تکان بده حالا که می روی
دلتنگ می شوم تنها که میروی
پیشانیت اگر خط خوردگی نداشت
می خواندمش که تو... تو با که میروی
نفرین نمی کنم شاید ببینمت
دنیا به کام تو هر جا که میروی
یک لحظه صبر کن شاید ندیدمت
دستی تکان بده حالا که میروی 

[ سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

بهار ٬ خنده ی زیبای توست که هر روز در دلم سبز می شود
.
.
.
.
گر رود دیده و عقل و خرد و جان تو مرو
که مرا دیدن تو بهتر از ایشان تو مرو
آفتاب و فلک اندر کنف سایه توست
گر رود این فلک و اختر تابات تو مرو 


ادامه مطلب
[ دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

تو که از این غم دل آگه و گه بی خبری
به در خانه سبزت تو مرا می نگری
تو در این مستی رمز نگهت خوابم کن
چه بسا می کشم از هجر رخت دربدری
نفست حس تنم غنچه بستان دلم
تو در این وادی دل با دل من همسفری
لب تو لعل شکر قصر تنت محضر عشق
ندهد چون تو دگر میکده شادان پسری
نغمه عشق سرایم به تمنای دلت
که تو از مرز دلم بی غم دنیا گذری 

[ دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

منکه می دانم نمی توانی بگذری
.منکه می دانم پاهايت لابلای این تار و پود هايی که خودت بافته ای گير می کند
!با دست هم که نمی توانی به راهت ادامه بدهی
.همه ی ترسم این است که این همه تقلّايی که می کنی عاقبتش زمين بخوری
.زمين خوردنت را هيچ دوست ندارم ببينم
مانده ام این که بافته ای را شکافش دهم که پاهايت آزاد شوند
...يا آنکه بگذارم زندانی خود کرده هايت شوی تا تجربه شان کرده باشی
من زمين خوردنت را خيال نکن که بی خيالی تماشا کنم
.و گمان هم نبر که به واسطه ی دوستی که می دارمت پاهايت را باز می کنم
امروز من بازشان کنم, فردا گره ای ديگر می زنی در روزهايت و شايد ديگر منی نباشد
.که بازش کند برايت
.خودت تقلّا کنی شايد بهترت باشد
.گمانم همين باشد
.من می روم که این زمين خوردنی که حتّی شايدش را هم برايت دوست ندارم را نديده باشم 
.کسی اگر نبيندت اشتباهاتت را بهتر می پذيری
.کمتر لج می کنی
بيشتر فکر می کنی
.و از این پس تار و پود هايت را بهتر می بافی
.من می روم 

[ دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

با گریه گفت: شمع به پروانه رفیق
تا کی شبانه روز بسوزی در آتشم
پروانه گفت: تا نشوم خاک پای تو
دست از طواف آتش عشقت نمی کشم. 

[ دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

نبض لحظه رو نگه دار
نزار عشقمون بمیره
نزار ضربه های ساعت
منو از تو پس بگیره
عقربک های زمونه
خستگی سرش نمیشه
نگو بر میگردی فردا
دل که باورش نمیشه
منو تو قلبت نگهدار
مثل شعله تو زمستون
نزار از تو دور بشم باز
بی تو قلبم میشه داغون
منو تو قلبت نگهدار
حرف من یه التماسه
هیچ کسی بجز تو انگار
قلبمو نمیشناسه 

[ دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

دل و دين و عقل و هوشم همه را به آب دادي
ز كدام باده ساقي به من شراب دادي
دله عالمي ز جا شد چو نقاب برگشودي
دو جهان به هم بر آمد چو به زلف تاب دادي
همه كس نصيب دارد به نشاط و شادي اما
به من غريب مسكين غم بي حساب دادي
رو به جاي دگر دل دهم به يار ديگر
هواي ديار دگر دارم و يار دگر
به ديگري دهم اين دل كه خار كرده توست
چرا كه عاشق نو دارد اعتبار دگر
خبر دهيد به صياد ما كه ما رفتيم
به فكر صيد دگر باشد و شكار دگر 

[ دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

خیلی وقت است فراموش کرده ام ...
کدامیک را سخت تر می کشم ... ؟
رنــــج !
انتظار !
یا نفس را ...

.

.

.

چهار فصل کامل نیست !
هوای تو ، هوای دیگریست ... 


ادامه مطلب
[ یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

تو از کجای این زمین مرا نظاره میکنی
که چشم من پر ازنگاه بی ریای توست 
تو از کجای این زمان مرا اشاره می کنی
که راه من پر از نشان و ردّ پای توست 
تو از کجای متن گل مرا نشانه می روی
که قلب من پر ازشکوفۀ خیال توست 
تو از کجای نغمه ها مرا ترانه می شوی
که ساز من پر از صدای خوش نوای توست
تو از کجای هر کجا مرا کنایه می زنی :
که خوب خوب من توئی ، دلم پر از وفای توست 

[ یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

غصه هایی كه دلم را می آزرد و هرگز نتوانستم آنطور که باید، به او بگويم آن رنج ها و غصه ها با دلم، روحم و احساسم چه می کنند؟! غصه ها، انباشته شد و چون گلوله ای راه نفس را بر من بست، اكنون، با دلی شکسته و تنها، به ديوار اين اتاقك می نويسم شاید راه نفسم، باز شود و بتوانم باز با تمام عشق و احساس سرشارم به او بفهمانم که بی حضور سبزش زندگی، برايم معنا ندارد و اگر نباشد زندگی ام سیاه و غمگین خواهد بود. می خواهم به او بگویم که چقدر دوستش دارم و او مجالم نمی دهد ... 

[ یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 تحمل کــن عزیز دل شکسته
تحمل کن به پای شمع خاموش 
تحمل کن کنار گریـــــه مــــن 
به یاد دلخـوشی های فـرامــوش 
جــهـان کوچک من از تو زیباست 
هنوز از عـطـر لبـخـند تو سرمست
واسه تکــــرار اسم سـاده توست
صدایی از من عاشق اگـر هسـت....

[ یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

نیمه شب بود و غمی تازه نفس؛
ره خوابم زد و ماندم بیدار.
ریخت از پرتو لرزندهشمع
سایه دسته گلی بر دیوار
همه گل بود ولی روح نداشت
سایه ای مضطرب ولرزان بود
چهره ای سرد وغم انگیز وسیاه
گوئیا مرده سرگردان بود!
شمع خاموششد از تندی باد
اثر از سایه به دیوار نماند!
کس نپرسید کجا رفت؛ که بود
کهدمی چند درین جا گذراند!
این منم خسته درین کلبه تنگ
جسم درمانده ام از روحجداست
من اگر سایه خویشم ، یارب
روح آواره من کیست؛کجاست؟
فریدون مشیری 

[ یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

به نسیمی همه راه به هم می ریزد
کی دل سنگ تو را آه به هم می ریزد 
سنگ در برکه می اندازم و می پندارم 
با همین سنگ زدن ، ماه به هم می ریزد 
عشق بر شانه هم چیدن چندین سنگ است 
گاه می ماند و نا گاه به هم می ریزد 
انچه را عقل به یک عمر به دست آورده است 
دل به یک لحظه کوتاه به هم می ریزد 
آه یک روز همین آه تو را می گیرد 
گاه یک کوه به یک کاه به هم می ریزد 

[ یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]
صفحه قبل 1 ... 8 9 10 11 12 ... 28 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید.امیدوارم لحظات خوبی را در این وبلاگ داشته باشید.
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 624
بازدید دیروز : 1268
بازدید هفته : 12166
بازدید ماه : 13528
بازدید کل : 447439
تعداد مطالب : 4364
تعداد نظرات : 1580
تعداد آنلاین : 1

فروش بک لینکطراحی سایتعکس